فانوس-16

و چه چیزی مخالفت اوامر و آیت های خدا کند مگر آن کسانی که فرقه نگر برای طلب فرقه خود بکوشند نه برای رضایت خدا زیرا آنچه امر رضایت حق هست نه فرقه بردارست نه کوبیده شدنی جز حقیقت آنی که خدا آشکار کند.و آنچه رد شود بر نظر زمینی در زمین ماند و آنچه تایید شود بر رضایت خدا آسمانی ماند.حال چه چیزی مهم هست رضایت خدا.چه چیزی فانی هست طلب منافع زمینی یا فرقه نگری در امور معنوی.چه چیزی پایه اساس میشود آنچه در تایید خدا باشد.و چه چیزی نمود پیدا میکند سخن حق.و چه چیزی وجه فکری و تمیز دادن و حق مطلب را ادا میکند آنچه بر طلب رضایت خدا باشد.و دانه ای گم نمیشود اگر در طلب رضایت خدا باشد.چه سخنی میماند آنچه در سخن خدا ماند و چه چیزی بد برداشت شود یا تغییر کند آنچه نه برداشت شود نه لحن و چه معانی آن یا طلب سخن گفتن آن فرق کند نمودار دو وجه ایجاد کند آنچه کلمه درست هست آنیست که بار معانی آن بر وجه معانی درست با همان گفتن یا برداشت کاشته و بذر همان بذر باشد.اما بذری که نمود آن نمودار کلمات دیگر شود بار کاشتن را باد میدهد که کدام موازی  رشد به سمت نمودار هدف حق تعالیست. گاهی تعبیر یک واژه به تعبیری دیگر آن را به زبان دیگر یا نمودار دیگر بهم ریختگی پازل میدهد. و آنچه در کلمه درست ادا شود هر چند واژگان فرق کند همان معانی را بر میدارد در کسی که معانی و کلمات را بشناسد.اما برداشت درست همان بذر نیکو هست که نیکو کاشته شود و نیکو برداشته شود و مخاطب  همه را در بر گیرد و مخاطب خاص بردار اگر شد آن را تمیز دهد. و اگر عامیانه برداشت شد خوش برداشت شود.و یا اگر سطوح کلان کلمات حق را نگاشتند  حفظ آن نهال کوشایی آن مزارع در خادمان آن مزارع باشد.زیرا مزرعه ای که پایه آن حفظ و نگهداری شد از آفت گزند ملخها در امان باشد و اگر ملخ ها به آن مزرعه زنند کل محصول از بین نرود زیرا آفت زدایی شده باشد و  اگر هجوم شد ماحصل آن باشد که برداشت شده باشد در روزهای نیاز.پس آنچه در راه رضایت خدا کاشته شود بر باد نمیرود و همیشه همینگونه هست که خدا نظر به درون میکند که هیچ نظری از نظر خدا پنهان نیست زیرا خدا  آنچه نیکوست مثال آینه ای تجلی دهد و آنچه بدست مثال آینه ای به درون آنها  نشان دهد. و آنچه بیرونست با درون یک شود تا هر آینه ای روی زمین صیقل درستی یابد مگر آنها که خود را درون آینه به خواب زده اند.پس در آینه نیست بلکه در ریشه آنست که زدودن آفت ها باشیم نه پرورش دهنده و نه خورد کننده بلکه صالحین به صلاح خلق باشیم که بذری درست بر آن ریشه دواند حتی اگر بذر نمودار بد کند آن بذر را یارایی درست به عمل دادن بذرهای دیگر کنیم نه ببریم نه بخشکانیم بلکه پرورش تعلیم درست به درستی دهیم.

فانوس-15

و به راستی که در نظر خدا هیچ خدمتی که به طلب رضایت "رضایت خداوند هست" گم نمیشود.

و هر کلام  که تجلی رضایت خدا و جلال خدا باشد در پس انبوهی توده ابر گم نمیشود.

و هر کلام که خدایی باشد خود بیانگر نمود آن در وجه رضایت خدا گم نمیشود.

و هر قدم سختی که در منزلت آن باشد کج راهه نمیرود اگر در آن مثال کوهی استوار بماند و ایجاد کوه نکند.

بلکه آنچه در آنست نمود کند و باقی نماند مگر برای طلب رضایت مسیر حق تعالی

و هیچ درختی نبریده و کوبیده نشود و قطع بر آن بر وجود چیزی نشود جز آنکه به حالت اصل برگردد برای آنچه باید حق را بطلبد.

به مانند دندانی که درد بگیردو بر کنده شود و بیجان چه فایده اگر درمان آن شود بدون کنده شدنی به مانند ایجاد در طلب حق و پنهان در بر اصل خود.

حال چه گفته شود که چه چیز بی فایده هست وقتی همه آنچه خدا آفریده خود فایده حق و زبان خاص خود آن هست.

آمین,شکر

فانوس-14

چشم و بینایی اگر غفلت ماند 

خاموش در تاریکی شود.

 و اگر بینش روشن شود چشم روشن میشود.

روح بلند مرتبه اگر فیض عظیم بیند 

روشنتر بشود و روح در تاریکی  خواب آلوده به روند بیداری زیر 

لگد دشمن بیدار میشود. زیرا آنچه هست خواب نمیرود و آنچه هست بیدار نمیماند.

اما بازه زمانی که در آن غفلت بالن سواری سراب غفلت از یاوه گویی شود و صنعت نور فیبر تاریک

به خردل دانه ارزنی روشنایی تاریک نمودار کنند

امروزه جهان نیاز به بیداری از خواب دارد

تا زیر لگدان ابلیس بیدار نشوند

زیرا لگد ابلیس سیاهی و خفت و مرگ از نفس آدمی هست

پس ارزان نفروشند آنچه را گران بدست آمده به بهای خونها

و  زنجیر را ببریم و نقاب بر بفکنیم

اما رحمت را و توبه را خاموش نکنیم

اما مگر خواب زدگی غلبه کند

بیداری را ترویج کنیم.


فانوس-13

ای هات از آنی که به غیر خدا کمک بخواهد که او را سرافراز کند و ای هات از کسی که فکر کند قوای بشری کمک نجات اوست.و ای وای بر کسی که به بنی بشر دل سپرد تا او را به سر منزل مقصود برساند و ای نگران باد بر کسی که غیر خدا فکر کند کسی او را به قله نجات برساند.اما این ای هات ای وای ای دل غافل ها.بسترش چیست؟خداوند اول مقصود هست.زیرا در آن ذره ای مقاصد دنیوی نیست.خوش آمد و بد آمد کسی نمیگوید که کسی خوش بیاید یا کسی بد آید.زیرا  گلیم بافته نمیدوزد که برباید. و نفعش را به نخ کسی کوک نمیزند که دار قالیش بالاتر از دیگری به رنگ آید.پس توکل زیبا بر آن توکل عظیمیست که نجات در آنست.بشریت با تمامی قوای کامله از قدرت امیال زمینی در برابر خدا نخود ارزنی هستند که باد آن ها را میبرد اگر در مسیر ظلم حرکت کنند. و بشریت به ضربه پشه ای.پس جلال باد نام خداوند که عظیم مرتبه بلند مرتبه و قویترین قویترین حکمت هاست.قوای بشریت مانند نقطه عدس در  دید فرا فکری ما در دیدگان بینای فرا فکری ما از درک در برابر خداست. ای آدمی به چه نازد که در بر خدا نقطه هم نیست.پس زنجیر توسل توکل تمامیت اول خداست که نیرو دهنده به آنی و آنانی و آنچه صلاح بداند هست تا در امورات جلال عظمت خدا بکوشند تا خیریت بی زوال یابند.پس آدمی که لحظات بعد را نمیداند اگر در برابر حق به ایستد اینجا  آدمی انسانی نیست که به قوای زنجیره باطل نازد بلکه خدا برای او کفایت میکند. زیرا اگر آنی که قدرت داده حکمت را میداند چه ترس از بشر اما وای بر ظالمین که هر چه کنند بر سرشان آید حتی یک بر یک صد بر صد هزار و  بشریت.زیرا رنج آنی که توکل بخدا کند عرش خدا را میلرزاند اما صبر و استقامت در حکمت ها یعنی خداوند بی نهایت عظیمست.

فانوس-12

اگر انسان ژن هایش کمی کمتر از میمون بود میشد میمون.اما چون همان چند اندی ژن هایش بیشتر شد شد آدم.یک آن آنی و هر یک آن آنی ارزد که به چندو یکی بشود انسان.پس شد اشرف مخلوقات خدا.این فاصله انسان با میمون که شبیه ترین به شباهت رفتاری هست  میباشد.حال حس قوای انسانی که بیشتر از تفکر و عقلست و  خیر و شر را بهتر تشخیص میدهد زیرا  اگر بدی را پذیرد بد میماند پس تعقل میکند. و پذیرش آن چه به او میرسد عقلو تفکرست.حال نظریه داروینی باشد باطلست زیرا انسان میمون تکامل یافته نیست بلکه اشرف مخلوقات هست.و میمون تکامل یافته غول پیکر به میمون امروزی صرف کوچک شدن نسل بشریت از انسان و حیوان هست.پس تسلسل مکرر به شکل تسلسل وار باطلست.اما باز آن رجعت.تولد تازه.مشابهت عینی کامل و نقطه ای و ریز بر همان حال آنچه فرصت از آنچه انسانی از اسرار ملکوت الهی بداند باز آن پسته درون آنست.که مغز آن به حکمت های خداوند عظیم در دانش بینهایت دانش بشریت ماند.اما آنچه حقست که دنیا بازتاب اعمالست شریت افراد به خود و خیریت افراد به خود هست.خداوند به اندازه دانه گندم هم ظلم نمیکند مگر بنی بشریت بر خود ظلم روا دارد یا زورگویی اگر ضعیفی زند قویتر او را زند دنیا مکانیزم زمانبندی دقیق خداست.زجر و مصائب و رنج توکل بخدا هست که آن را پایان میدهد اما رنجی که از بنی بشریت بر دشمنی باشد ابلیسانه باشد و تاریکی باشد در نور جای تاریکی نیست و در تاریکی جای نور. خداوند بسیار بسیار عادل مهربان و بسیار والاتر از وصف آنیست که به او ذره  ای اپسیلون بدی بچسبد.زیرا تواناتر از آنیست که بشریت داند و دانای کامل به دقایق لحظات و زمانبندی هاست.