شجره‌نامه-امام حسین علیه السلام


قصی بن کلاب-قُصَی بن کِلاب بن مُرَّة بن کَعْب


عبدمناف-عَبدِ مَناف بن قصی بن کلاب



هاشم-عمروالعَلاء پسر عبد مناف معروف به هاشم


عبدالمطلب-شیبة بن هاشم عبد المطّلب یا عبدالمطلب بن هاشم بن عبدمناف



ابوطالب-عبد مَناف بْن عَبْدُالْمُطّلب بن هاشم



علی بن ابی‌طالب-امام علی (ع)

حسین بن علی-امام حسین (ع)

امام زمان(عج) چگونه از قاتلان امام حسین(ع) انتقام می‌گیرد؟

به گزارش خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران پویا، وجود مقدس حضرت بقیه‌الله الاعظم اروحنا له الفداء در معارف اسلامی به عنوان «خونخواه کشته کربلا» شناخته شده‌اند و شیعیان همراهی با آن امام منصور برای گرفتن انتقام خون امام حسین علیه‌السلام و یارانش را یکی از آرزوهای بزرگ خود می‌دانند. چراکه نام امام حسین علیه‌السلام و امام مهدی علیه‌السلام برای شیعیان یادآور یک حکایت ناتمام است؛ حکایتی که آغازگر آن حضرت اباعبدالله الحسین علیه‌السلام و پایان‌بخش آن حضرت بقیه‌الله الاعظم علیه‌السلام است.

خبرگزاری تسنیم در گفتگو با ابراهیم شفیعی سروستانی، پژوهشگر و نویسنده دینی، به بخشی از معارف ارزشمندی که از حضرت سیدالشهدا علیه‌السلام در ارتباط با فرزند ارجمندش امام مهدی علیه‌السلام رسیده، پرداخته است؛ چرا که در هر حال این دو وجود مقدس در اذهان شیعیان ارتباطی جدایی‌ناپذیر دارند.

شفیعی سروستانی در این گفت‌وگو توضیح داده است که: «جریان تقابل بنی‌هاشم و بنی‌امیه تا پایان تاریخ و روزی که امام مهدی عجل‌الله تعالی فرجه الشریف ظهور می‌کنند، ادامه خواهد داشت. تا آنکه پیش از ظهور آن حضرت، فردی به نام عثمان بن عنبسه از نوادگان ابوسفیان و هند جگرخوار که با عنوان سفیانی شناخته می‌شود، از شام یا همان سوریه‌ کنونی سر به شورش برمی‌دارد و پس از جنایات فراوان، در مقابل لشکریان امام زمان علیه‌السلام ‌شکست می‌خورد و به هلاکت می‌رسد.» او تصریح کرده است: «با نابودی آخرین بازمانده از نسل ابوسفیان به دست امام مهدی علیه‌السلام، انتقام خاندان اهل‌بیت علیهم‌السلام از خاندان ابوسفیان که عامل جنایات بی‌شمار در حق خاندان عصمت و طهارت به‌ویژه حضرت اباعبدالله الحسین علیه‌السلام بودند، گرفته می‌شود و تقابل تاریخی این دو خاندان پایان می‌یابد.»

*اولین ارتباطی که میان امام حسین علیه‌السلام و امام زمان عجل‌الله تعالی فرجه الشریف قابل درک است، ارتباط خونی ایشان است. آیا امام حسین علیه‌السلام نیز به این نکته اشاره فرموده‌اند؟

بله. حضرت اباعبدالله الحسین علیه‌السلام در روایت‌های متعددی به این موضوع که حضرت مهدی علیه‌السلام از فرزندان و نوادگان ایشان است، اشاره کرده‌اند که روایت ذیل از جمله آن‌هاست: «دَخَلْتُ أَنَا وَ أَخِی عَلَى جَدِّی رَسُولِ اللَّهِ صلی‌الله علیه و آله فَأَجْلَسَنِی‏ عَلَى‏ فَخِذِهِ‏ وَ أَجْلَسَ أَخِیَ الْحَسَنَ عَلَى فَخِذِهِ الْأُخْرَى ثُمَّ قَبَّلَنَا وَ قَالَ بِأَبِی أَنْتُمَا مِنْ إِمَامَیْنِ صَالِحَیْنِ‏ (سبطین) اخْتَارَکمَا اللَّهُ مِنِّی وَ مِنْ أَبِیکمَا وَ أُمِّکمَا وَ اخْتَارَ مِنْ صُلْبِک یَا حُسَیْنُ تِسْعَةَ أَئِمَّةٍ تَاسِعُهُمْ قَائِمُهُمْ وَ کلُّکمْ فِی الْفَضْلِ وَ الْمَنْزِلَةِ عِنْدَ اللَّهِ تَعَالَى سَوَاءٌ» به این معنا که من و برادرم بر جدم رسول خدا که درود و سلام خدا بر او باد، وارد شدیم. ایشان من را بر یک زانوی خود و برادرم حسن را بر زانوی دیگر خود نشاند و پس از آنکه ما را بوسید، فرمود: جانم به فدای شما دو پیشوای شایسته. خداوند شما دو نفر را برای من و پدر و مادرتان برگزید و از نسل تو ای حسین! نُه امام را برگزید که نُهمین نفر از ایشان قیام‌کننده آن‌هاست و همه آنان در پیشگاه خداوند متعال از نظر فضیلت و جایگاه برابر هستند.

این موضوع که قائم آل محمد صلی‌الله علیه و آله از نسل امام حسین علیه‌السلام و نُهمین نواده اوست، در روایات بسیاری که از طریق شیعه و اهل سنت روایت شده، آمده است و هرگونه شک و تردید نسبت به نام و نشان و مشخصات موعود آخرالزمان و آخرین ذخیره الهی را برطرف می‌کند.

عدالت‌گستری نیز یکی از اهداف مشترک میان این ائمه اطهار علیهم‌السلام است. امام حسین و امام مهدی علیهماالسلام چگونه به این هدف پرداخته‌اند؟

برقرار کردن عدالت و تشکیل جامعه‌ای بر اساس عدل از آرمان‌های همیشگی بشر بوده و در طول هزاران سالی که از زندگی انسان بر کره خاک می‌گذرد، صدها و هزاران نفر در پی تحقق این آرمان بوده‌اند. اما جز در مقاطع کوتاهی از زندگی بشر و آن هم در سرزمین‌های محدود هرگز این آرمان به‌درستی تحقق نیافته و هنوز هم عدالت آرزویی دست‌نیافتنی برای انسان عصر حاضر است.

با توجه به همین موضوع در روایت‌هایی که از پیامبر اکرم صلی‌الله علیه و آله و امامان معصوم علیهم‌السلام وارد شده است، گسترش عدالت و از بین بردن ظلم یکی از بزرگ‌ترین رسالت‌های امام مهدی علیه‌السلام برشمرده و تحقق عدالت واقعی را تنها در سایه حکومت او امکان‌پذیر دانسته شده است.

از جمله این روایت‌ها روایتی است که از حضرت اباعبدالله الحسین علیه‌السلام نقل شده و در آن آمده است: «اگر از عمر دنیا تنها یک روز باقی مانده باشد، خداوند آن روز را چنان طولانی می‌گرداند که مردی از فرزندان من قیام کند و دنیا را پس از آنکه از ظلم و ستم پر شده بود، پر از عدل و داد کند. من این سخن را از رسول خدا، که درود و سلام خداوند بر او باد، شنیدم.»

پیامبر گرامی اسلامی صلی‌الله علیه و آله نیز قیام عدالت‌گستر نهمین فرزند امام حسین علیه‌السلام را چنین توصیف می‌کنند که: «خداوند از فرزندان امام حسین، امامانی قرار داده است که امر (راه و روش آیین) مرا بر پا می‌کنند و وصیت مرا پاس می‌دارند. نهمین آنان قائم خاندان من مهدی امتم است. او شبیه‌ترین مردمان به من در سیما و گفتار و کردار است. پس از غیبتی طولانی و سرگردانی گمراه‌کننده، ظاهر می‌شود، آنگاه امر (آیین) خدا را آشکار می‌سازد و دین خدای عزوجل را آشکار می‌کند. او با نصرت خدا تایید می‌شود و با فرشتگان الهی یاری می‌گردد. آنگاه زمین را از عدل و داد لبریز می‌کند، پس از آنکه از ستم و بیداد لبریز شده بود.»

مشهور است که امام زمان عجل‌الله تعالی فرجه الشریف، منتقم خون حضرت سیدالشهدا علیه‌السلام هستند. این نکته تا چه اندازه در روایت‌ها و زیارت‌ها تصریح شده است؟

در برخی از روایات، زیارات و ادعیه بر این موضوع تصریح شده است که در زمان ظهور امام مهدی علیه‌السلام، انتقام خون امام حسین علیه‌السلام و دیگر شهدای کربلا گرفته می‌شود و حتی از این بالاتر، این موضوع، به عنوان یکی از اهداف اصلی قیام مهدی موعود برشمرده شده است.

به عنوان مثال در روایتی که در ذیل آیه 33 سوره اسراء از امام صادق علیه‌السلام نقل شده است، در این زمینه چنین می‌خوانیم: «سَأَلْتُ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه‌السلام فِی قَوْلِهِ تَعَالَى: «وَ مَنْ قُتِلَ مَظْلُوماً فَقَدْ جَعَلْنا لِوَلِیِّهِ سُلْطاناً فَلا یُسْرِفْ فِی الْقَتْلِ إِنَّهُ کانَ مَنْصُوراً». قَالَ: ذَلِک قَائِمُ آلِ مُحَمَّدٍ یَخْرُجُ فَیَقْتُلُ بِدَمِ الْحُسَیْنِ علیه‌السلام فَلَوْ قَتَلَ أَهْلَ الْأَرْضِ لَمْ‏ یَکنْ‏ مُسْرِفاً.» به این معنا که از حضرت امام ابوعبدالله صادق علیه‌السلام راجع به فرموده خدای تعالی که: «و هر آن‌ که مظلوم کشته شود، پس البته که ما برای ولی او حکومت و تسلط دادیم [بر قاتل]، پس مباد در کشتن اسراف کند که او منصور است» پرسیدم. امام صادق علیه‌السلام فرمودند: «آن قائم آل محمد صلی‌الله علیه و آله است، خروج می‌کند و به انتقام خون امام حسین علیه‌السلام، دشمنان او را می‌کشد. پس چنانچه اهل زمین را به قتل برساند، مسرف نخواهد بود.

روایات دیگری هم در ذیل همین آیه از امامان معصوم علیهم‌السلام نقل شده است که در همه آن‌ها بر مطلب بالا تأکید شده است. در دعای ندبه نیز از امام زمان علیه‌السلام به عنوان منتقم خون شهدای کربلا یاد شده است. با این تعبیر که «أَیْنَ الطَّالِبُ بِدَمِ‏ الْمَقْتُولِ‏ بِکرْبَلَاء» یعنی کجاست آن‌که به خون‌خواهی شهید کربلا به پا می‌خیزد؟

*این نکته در زیارت عاشورا هم تبیین شده است؟

بله. در دو فراز از زیارت عاشورا نیز زیارت‌کننده از خداوند می‌خواهد که همراهی با امام پیروزمند یا امام مهدی علیه‌السلام را در خون‌خواهی امام حسین علیه‌السلام روزی‌اش گرداند؛ یک‌بار در این فراز که «فَأَسْأَلُ اللَّهَ الَّذِی أَکرَمَ مَقَامَک أَنْ یُکرِمَنِی بِک وَ یَرْزُقَنِی طَلَبَ ثَارِک مَعَ إِمَامٍ‏ مَنْصُورٍ مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ علیهم‌السلام؛ پس از خدایی که مقام تو را گرامی داشت می‌خواهم که مرا به خاطر تو گرامی دارد و خون‌خواهی تو را با امامی پیروزمند از خاندان حضرت محمد صلی‌الله علیه و آله روزی‌ام گرداند.»

بار دیگر در فرازی که می‌گوید: «وَ أَسْأَلُهُ ... أَنْ یَرْزُقَنِی طَلَبَ ثَارِکمْ مَعَ إِمَامٍ مَهْدِیٍّ نَاطِقٍ لَکم؛ و از او می‌خواهم... که خون‌خواهی شما را به همراه امامی از شما که مهدی [هدایت‌گر] و گویای از شماست، روزی من قرار دهد.» بنابراین تردیدی باقی نمی‌ماند که امام زمان علیه‌السلام به هنگام ظهور به خون‌خواهی جد مظلومش برمی‌خیزد و انتقام آن حضرت را از قاتلانش می‌گیرد.

در هر عاشورا به یکدیگر این‌گونه سرسلامتی می‌دهیم که «أَعْظَمُ‏ اللَّهُ‏ أُجُورَنَا بِمُصَابِنَا بِالْحُسَیْنِ عَلَیْهِ السَّلَامُ وَ جَعَلَنَا اللَّهُ وَ إِیَّاکمْ مِنَ الطَّالِبِینَ بِثَارِهِ مَعَ وَلِیِّهِ الْإِمَامِ الْمَهْدِیِّ مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ؛ خداوند پاداش ما را در عزای مصیبت حسین علیه‌السلام بزرگ گرداند و ما و شما را از جمله کسانی قرار دهد که به همراه ولی‌اش امام مهدی علیه‌السلام از آل محمّد صلی‌الله علیه و آله به خونخواهی او برمی‌خیزند.»

اگر قرار است امام زمان علیه‌السلام از نسل قاتلان کربلا انتقام بگیرد، چرا طبق آیه قرآن تأکید شده که «وَ لا تَزِرُ وازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرى؛ هیچ نفسی بار دیگری را بر دوش نمی‌گیرد»؟

در یکی از این روایات چنین می‌خوانیم که شخصی به حضرت ابوالحسن امام علی بن موسی الرضا علیه‌السلام عرض کرد: چه می‌فرمایید درباره حدیثی که از امام صادق علیه‌السلام روایت شده است که فرمود: «هرگاه قائم علیه‌السلام قیام کند، نسل و نوادگان قاتلان امام حسین علیه‌السلام را به خاطر کارهای پدرانشان به قتل خواهد رساند؟» فرمود: «همین‌طور است.» عرض کردم: پس سخن خدای عزّوجلّ: «و هیچ نفسی بار دیگری را بر دوش نمی‌گیرد» معنایش چیست؟ امام علیه‌السلام فرمودند: «خداوند در تمامی اقوالش راست گفته است، ولی ذریه کشندگان امام حسین علیه‌السلام به کرده پدرانشان راضی هستند و به آن جنایت‌ها افتخار می‌کنند، هر کس به کاری راضی باشد همچون کسی است که آن را انجام داده و چنانچه مردی در شرق کشته شود و مرد دیگری در مغرب به کشته شدنش راضی باشد، آن‌که رضا داده است، نزد خدای عزوجل شریک قاتل خواهد بود. بنابراین تنها به این جهت حضرت قائم علیه‌السلام وقتی خروج کند آن‌ها را می‌کشد که از کردار پدرانشان راضی هستند.»

با توجه به این روایت و دیگر روایات مشابه می‌توان گفت که امام زمان علیه‌السلام به هنگام ظهور، بازماندگان قاتلان شهدای کربلا را به این دلیل که به فعل پدران خود راضی هستند، به انتقام خون این شهیدان به قتل می‌رساند.

در تأیید روایت یاد شده می‌توان به کلامی از امام علی علیه‌السلام اشاره کرد که می‌فرمایند: «الرَّاضِی‏ بِفِعْلِ‏ قَوْمٍ‏ کالدَّاخِلِ فِیهِ مَعَهُمْ وَ عَلَى کلِّ دَاخِلٍ فِی بَاطِلٍ إِثْمَانِ إِثْمُ الْعَمَلِ بِهِ وَ إِثْمُ [الرِّضَا] الرِّضَى بِه‏» به این معنا که هر کسی به کار کسانى خشنود است، چنان است که در میان کار آنان بوده است و هر که در باطلى پا نهاد، دو گناه بر گردن او افتاد، گناه کردار و گناه خشنودى بدان کار.

با این توضیحات آیا می‌توان گفت امام زمان علیه‌السلام با هدف انتقام‌گیری از جریان مقابل اهل‌بیت علیهم‌السلام قیام می‌کنند؟

چنان‌که می‌دانید از آغاز رسالت نبی مکرم اسلام صلی‌الله علیه و آله و حتی پیش از آن، دو خاندان، دو خط و دو جریان همواره رو در روی هم بوده‌اند. یکی، خاندان بنی‌هاشم و اهل‌بیت عصمت و طهارت و دیگری، خاندان ابوسفیان و جریان بنی‌امیه. هرچند که ابوسفیان با فتح مکه به ظاهر ایمان آورد و تسلیم شد، ولی به شهادت تاریخ، او و نوادگانش هیچ‌گاه از دشمنی با پیامبر اعظم صلی‌الله علیه و آله و فرزندانش دست برنداشتند و از هیچ تلاشی برای نابودی اسلام فروگذار نکردند.

اوج دشمنی و کینه‌توزی خاندان ابوسفیان نسبت به خاندان پیامبر اسلام صلی‌الله علیه و آله را در واقعه کربلا می‌توان دید که به تصریح یزید، امام حسین علیه‌السلام و یارانش به انتقام خون مشرکان کشته شده در جنگ بدر، با شقاوت تمام به شهادت رسیدند.

*اما آیا جریان تقابل بنی‌هاشم و بنی‌امیه تا پایان تاریخ و روزی که امام مهدی عجل‌الله تعالی فرجه الشریف ظهور می‌کنند، ادامه خواهد داشت؟

بله. تا آنکه پیش از ظهور آن حضرت، فردی به نام عثمان بن عنبسه از نوادگان ابوسفیان و هند جگرخوار که با عنوان سفیانی شناخته می‌شود، از شام یا همان سوریه‌ کنونی سر به شورش برمی‌دارد و پس از جنایات فراوان، در مقابل لشکریان امام زمان علیه‌السلام ‌شکست می‌خورد و به هلاکت می‌رسد.

با توجه به آنچه گذشت، می‌توان گفت با نابودی آخرین بازمانده از نسل ابوسفیان به دست امام مهدی علیه‌السلام، انتقام خاندان اهل‌بیت علیهم‌السلام از خاندان ابوسفیان که عامل جنایات بی‌شمار در حق خاندان عصمت و طهارت به‌ویژه حضرت اباعبدالله الحسین علیه‌السلام بودند، گرفته می‌شود و تقابل تاریخی این دو خاندان پایان می‌یابد.

*گرفتن انتقام خون حضرت سیدالشهدا علیه‌السلام در دوران رجعت اتفاق می‌افتد؟

چنان‌که می‌دانید بر اساس اعتقاد شیعیان، خداوند متعال در عصر ظهور، گروهی از مؤمنان محض و مشرکان محض و به بیان دیگر گروهی از زبدگان از اهل حق و نابکاران از اهل باطل را که در زمان خود به نهایت درجه ایمان و رستگاری یا به آخرین حد کفر و پلیدی رسیده‌اند، بار دیگر به دنیا برمی‌گرداند تا گروه اول، شاهد عزت و پیروزی حق باشند و گروه دوم به سزای اعمال ناشایستی که در زمان حیات‌شان در حق خداجویان مرتکب شدند، برسند.

بر این اساس، می‌توان گفت ‌انتقام امام مهدی علیه‌السلام از قاتلان اباعبدالله الحسین علیه‌السلام و یاران باوفایش، در زمان رجعت صورت می‌گیرد. به این بیان که همه آن اشقیا در زمان ظهور امام مهدی علیه‌السلام به دنیا برمی‌گردند و به سزای جنایات عظیم و بی‌شرمانه‌شان که در روز عاشورا مرتکب شدند، می‌رسند.

*این اقدام امام زمان عجل‌الله تعالی فرجه الشریف تا چه اندازه در راستای تحقق اهداف شهدای کربلا است؟

در واقع باید تصریح کرد که انتقام‌گیری عملی با تحقق اهداف و آرمان‌های شهدای کربلا خواهد بود. یکی از احتمالاتی که در مورد مفهوم انتقام امام زمان عجل‌الله تعالی فرجه الشریف از قاتلان حضرت سیدالشهدا علیه‌السلام و یارانش می‌توان مطرح کرد، این است که بگوییم این انتقام با به بار نشستن اهداف و آرمان‌هایی تحقق پیدا می‌کند که نهضت عاشورا برای آن‌ها شکل گرفت.

به بیان دیگر، امام حسین علیه‌السلام و اصحابش برای اقامه حق، مبارزه با ستم، برپایی نظام عادلانه، امر به معروف و نهی از منکر، احیای سیره و سنت نبی مکرم اسلام صلی‌الله علیه و آله و... به شهادت رسیدند و امام زمان علیه‌السلام با قیام خود همه این اهداف و آرمان‌ها را محقق می‌سازند. به این ترتیب، نهضت اباعبدالله الحسین علیه‌السلام به هدف خود می‌رسد و انتقام خون آن حضرت گرفته می‌شود.

Image result for ‫حسام الدین شفیعیان-عکاس  فیسنما‬‎

امام حسین (ع)

به نظر لئورا وچا ولیری سه گونه باور نسبت به امام حسین وجود دارد: آن‌هایی که عنصر گیتی شناسانه در آن‌ها غالب است و «نور» در آن‌ها نقش مهمی دارد، آن‌ها که شخصیت آخرالزمانی دارند و آن‌هایی که امام حسین  (ع)در آن‌ها شخصیتی تاریخی دارد که برای محققان شناخته شده‌است، ولی در هاله‌ای از معجزات قرار دارد که او را به جایگاهی فراانسانی بالا می‌برد. به‌باور ولیری در گروه اول که حاصل تأثیر باورهای ماوراءالطبیعی، خیلی قدیمی‌تر از اسلام و بسط‌داده‌شده از سوی غُلاتِ شیعه است، امام حسین کارکردی در پیوند با دیگر اهل بیت دارد و کاملاً برابر برادرش امام حسن است.

 «آنطوان بارا» ادیب و نویسنده کتاب «امام حسین در اندیشه مسیحیت» از کویت در مقاله خود با اشاره به جنبش امام حسین (ع) به عنوان یک نهضت نمونه و الگوی اسلامی گفت: نگاه اندیشمندان مسیحی به این قیام، همان نگاهشان نسبت به جانفشانی‌های مسیح می‌باشد. چرا که هر دو از یک منبع نور نشأت گرفته‌اند.

وی افزود: امام حسین علیه السلام با نگاه رسالتی خویش مشکلات امت جدش و معایب بنی امیه را می‌دید. همانها که امت را بر خلاف تمام جانفشانی‌های نسل اول صدر اسلام، به بیراهه کشاندند و نگاهشان به خلافت به عنوان مرکبی بود که آنها را به قدرت و مقام می‌رساند، لذا سیدالشهداء متوجه توطئه‌ای شد که بر ضد اعتقادات راستین شکل می‌گرفت و نتوانست چشمان خود را در برابر اقدام برنامه‌ریزی شده آنها که باعث ذلت انسان‌ها و خفتن وجدان مسلمانان و سست شدن عزم و اراده آنها شده بود، ببندد.

1. المعجم الکبیر به نقل از هُبَیرة بن یریم، از امام علی علیه السلام: هر کس خوش دارد به کسی بنگرد که شبیه ترین گردن تا صورت را به پیامبر صلی الله علیه و آله دارد، به حسن بن علی بنگرد، و هر کس خوش دارد به کسی بنگرد که شبیه ترین گردن تا روی پا را از نظر شکل و رنگ به پیامبر خدا صلی الله علیه و آله دارد، به حسین بن علی بنگرد.

 الکافی به نقل از عبد الملک بن بشیر، از امام کاظم علیه السلام: امام حسن علیه السلام از سر تا ناف، شبیه ترینِ مردم به موسی بن عمران علیه السلام بود و حسین علیه السلام از ناف تا پا، شبیه ترینِ مردم به موسی بن عمران علیه السلام بود

الطبقات الکبری (الطبقة الخامسة من الصحابة) به نقل از عَیزار بن حُرَیث: حسین بن علی علیه السلام را دیدم که رَدایی حاشیه دار از خَز داشت و موی سر و محاسنش را با حنا و کتَم، سیاه رنگ کرده بود.

المصنّف، ابن ابی شیبه به نقل از ابو رَزین: حسین بن علی علیه السلام، در حالی که عمامه ای مشکی بر سر داشت، روز جمعه برای ما خطبه خواند.

المعجم الکبیر به نقل از سُدّی: حسین بن علی علیه السلام را دیدم که عمامه ای از خَز به سر داشت و مویش از زیر عمامه، بیرون بود.

حسین علیه السلام فرمود: «دوست داشتم که بر آن، چیزی نقش کنم. در رؤیا، مسیح عیسی بن مریم که بر پیامبر ما و خاندانش و بر او درود باد را دیدم و به او گفتم: ای روح خدا! بر این انگشترم، چه چیزی نقش کنم؟

فرمود: بر آن، نقش کن:" خدایی جز خدای فرمان روای حقّ آشکار نیست"، که این جمله، سرآغاز تورات و انجام انجیل است».

بعضی از تذکره نویسان، آن حضرت را چنین وصف کرده اند:
«سفید چهره بود و هرگاه درجایی می نشست که در آن تاریکی بود، با سفیدی زیبایی و گردنش، آنجا روشن می گشت»

و دیگری می گوید: «جمالی عظیم داشت و نور درخشنده ای در پیشانی و گونه هایش بود که اطرافش را در شب تاریک، روشن می ساخت و شبیه ترین مردم به رسول خدا صلی الله علیه و آله بود» (5) .
و یکی از شهدا، از یارانش در شعر حماسی که سروده روز طف بود، آن حضرت را وصف کرده گوید:
له طلعة مثل شمس الضحی
له غرة مثل بدر منیر
«طلعتی چون خورشید هنگام بالا آمدن روز دارد و پیشانی او همچون ماه تابان است».

سیمای انبیا بر آن حضرت بود و در هیبت همچون جدّ خود بود که پیشانیها در برابرش به تواضع می افتادند. یکی

 از جلادان پلیس ابن زیاد در وصف هیبت عظیمش می گوید: «نور چهره اش و جمال هیبتش مارا از اندیشیدن در


 مورد کشتن او به خود مشغول ساخت».


روز طف، ضربات شمشیرها و زخمهای نیزه ها نور چهره اش را پنهان ننمود و در شکوه و زیبایی منظر، همچون


 ماه تمام بود و در این باره «کعبی» می گوید:


و مجرح ما غیرت منه القنا حسناً



و لا اخلقن منه جدیدا




قد کان بدراً فاغتدی شمس الضحی



مذ ألبسته ید الدماء برودا




وآن مجروحی که نیزه ها زیباییش را دگرگون نساختند و تازه ای از او را کهنه ننمودند



او ماه تمامی بود که به خورشیدی در بلندای روز تبدیل شد.



و هنگامی که سر مبارک آن حضرت را نزد ابن زیاد بردند، از نور چهره اش در شگفت شد و گفت: «کسی


 همچون او زیبا ندیده ام!».



امام حسین (ع)

که در بین شیعیان امام حسین(ع)، اباعبدالله و سیدالشهداء نیز خوانده می‌شود

سال ولادت امام حسین علیه السلام را مختلف گزارش کرده اند: سال سوم، چهارم، ششم و هفتم هجرت. بر همین پایه ، مدّت عمر ایشان نیز مورد اختلاف خواهد بود؛ لیکن بنا بر اکثر منابع و مشهورترین روایات، سال ولادت امام حسین علیه السلام سال چهارم هجری است و عمر ایشان در وقت شهادت، پنجاه و هفت سال بوده است.

منابع حدیثی و تاریخی ، ماه ولادت امام حسین علیه السلام را مختلف گزارش کرده اند: سوم ماه شعبان، پنجم ماه شعبان، آخر ماه ربیع اوّل، سیزدهم ماه رمضان، پنجم ماه جمادی اوّل و پانزدهم ماه جمادی ثانی.

علّامه مجلسی ، سوم ماه شعبان را مشهورتر می داند؛ لیکن تتبّع در منابع تاریخی و حدیثی، نشان می دهد که پنجم ماه شعبان ، از شهرت بیشتری برخوردار است

درباره امام حسین (ع) در منابع حدیثی و تاریخی شیعی صفات و القاب خاصی ذکر شده است که هرکدام یک‌سری از ویژگیها و اختصاصات امام حسین (ع) را بیان می‌کند.

عطشان

از القاب سید الشهدا علیه‌السلام که تشنه در کربلا به شهادت رسید. این تعبیر در روایات، تواریخ و زیارت‌نامه‌ها درباره آن امام آمده است.

مظلوم

ستمدیده؛ از لقب‌های سید الشهدا (ع) است که اغلب با نام او همراه است (یا حسین مظلوم). در زیارت‌نامه‌ها و احادیث، تکیه بر روی این لقب، گواهی است بر ظالم بودن حکومت اموی و سپاهی که در کربلا آن حضرت را به شهادت رساند.

قتیل العبرات

کشته‌ی اشک‌ها؛ شهیدی که هم نامش گریه‌آور است و هم اشک ریختن در سوگ او ثواب دارد و موجب احیای عاشورا است.

سید الشهدا 

به معنی سرور و سالار شهیدان؛ حماسه و ایثار اباعبدلله (ع) چنان بود که او را بر همه‌ی شهیدان برتری و سروری داد و شهدای کربلا را نیز بر دیگرشهیدان فضیلت بخشید و این سیادت و برتری در عرصه‌ی‌ قیامت هم مشهود خواهد بود.

ثارالله

یعنی آن‌کس که خداوند خون‌خواه اوست. شدت همبستگی و پیوند سید الشهدا (ع) با خدا به نحوی است که شهادتش همچون ریخته شدن خونی از قبیله‌ی خدا می ماند که جز با انتقام‌گیری‌ و خون‌خواهی او‌لیای خدا تقاص نخواهد شد.

قتیل الله

کشته‌‌شده‌ای از قبیله‌ی ‌خداوند که جز با انتقام‌گیری و خون‌خواهی اولیای خدا تقاص نخواهد شد.

وترالله

دارای معنی ثار الله و قتیل الله است.

خامس اصحاب کسا

پنجمین نفر از اصحاب کسا؛ رسول خدا صلی‌الله‌‌علیه‌‌و‌‌آله‌‌و‌‌سلم‌ بنا به دستور خداوند، حضرت فاطمه سلام‌الله‌علیها، امام علی علیه‌السلام، امام حسن و امام حسین (ع) را جمع کرد و همه را در زیر عبایی قرار داد و آن‌ها را اهل بیت خود خواند که پنجمین آن‌ها حضرت سیدالشهدا (ع) است.

وارث

ارث برنده؛ وراثت حسین بن علی (ع) از انبیا و اوصیا برای آن است که خط جهاد در راه خدا و مبارزه با باطل و ستم و طاغوت، سرلوحه‌ی دعوت همه‌ی انبیا بوده است‌ و کربلا تجلی این خط ممتد درگیری حق و باطل است.

موضع سرّ الله

یکی دیگر از لقب‌‌های ‌سید الشهدا (ع) که اشاره به این دارد که ایشان محل نگهداری رازهای خداوند است.

دلیل علی‌الله 

امام حسین (ع)  دلالت‌‌کننده بر وجود خداوند است. 

مجاهد

یکی از لقب‌های سید الشهدا (ع) است که اشاره به کارزار کردن امام با کافران برای آزادی دارد.

شهید

شاهد، شهادت دهنده، همچنین به معنی کشته شدن در راه خدا و دین است که یکی از لقب‌‌های سیدالشهداست.

رشید

خوش قد و قامت، رستگار، دلیر و شجاع. یکی دیگر از لقب‌های سید الشهدا (ع) است .

غریب الغرباء

تنها و بی‌یاور. چون امام حسین (ع) در کربلا بی‌یار و یاور بود و لشکر یزید او را بسیار آزار و اذیت کردند، ایشان به غریب الغربا، یعنی غریب‌ترین غریبان ملقب شده‌اند . 

شاهد

گواه، حاضر. مراد خدای تعالی اثریست که مشاهده در قلب ایجاد می‌کند و آن مطابق است با حقیقت آنچه در صورت مشهود بر قلب‌ ظاهر می‌شود. یکی دیگر از لقب‌ها سید الشهدا (ع) است.

حجت الله

حجت به معنای دلیل و برهان است و امام حسین  (ع) برهان خداوند بر روی زمین است .

خازن الکتاب المسطور

خزانه‌دار قرآن؛ یکی دیگر از لقب‌های سید الشهدا (ع) است.

سفیر الله 

فرستاده‌ی خداوند؛ یکی دیگر از لقب‌های سید الشهداست.

عابد

عبادت‌کننده و یکی دیگر از لقب‌های سید الشهدا (ع)؛ از نمونه‌های بارز اهمیت ایشان به عبادت، می‌توان به برپا داشتن نماز ظهر عاشورا توسط ایشان اشاره کرد.

سید شباب اهل جنه

سرور جوانان بهشت؛ امام حسین (ع) به همراه برادرشان، این لقب را از حضرت محمد (ص) دریافت کردند .

سفینه النجات

امام حسین (ع) به عنوان کشتی نجات آدمیان معرفی شده است که هر کس به آن پناه بیاورد، در امان است.

امام

به معنی پیشوا؛ شیعیان اثنی عشری به دوازده امام اعتقاد دارند که امام حسین (ع) سومین آن‌هاست.

مقتول

کشته‌شده؛ یکی دیگر از لقب‌های سید الشهداست.

زکی

پاکیزه، پارسا؛ یکی دیگر از لقب‌های سیدالشهدا (ع) است.

عبد الله

بنده خاص خدا را گویند، شهیدی که عبد خداوند و مطیع اوامر الهی بود.

وصی الله

قضای مقامی است که در آن نمی‌نشیند مگر وحی؛ یعنی امام یا کسی که امام او را معین کرده باشد، وحی‌الله به معنی تعیین‌شده از طرف خداوند است.

قتیل الکفره 

شهید به دست کفر؛ در زمانی که کفر بر حق و عدل حکومت می‌کند و امام حسین (ع) خود را ملزم برقیام علیه کفر می‌داند.

ولی الله 

ولی به معنی قرار گرفتن چیزی در کنار چیز دیگر است، به نحوی که فاصله‌ای در کار نباشد؛ یعنی اگر دو چیز آن چنان به هم متصل باشند که هیچ چیز دیگر در میان آن‌ها نباشد،‌ ماده ولی استعمال می‌شود و این‌که در مورد قرب و نزدیکی به کار رفته است، ولی‌الله، به معنی قرب و نزدیکی معنوی به خداوند.

سبط پیامبر 

سبط به معنی نواده است. از لقب‌های امام حسین (ع) سبط محمد النبی و سبط النبی است. امام حسین (ع) سبط اصغر پیامبر (ص) و امام مجتبی (ع) سبط اکبر نامیده می‌شوند.

آل الله 

مقصود از آل الله و خاندان خدا، اهل بیت پیامبر (ص) اند. امام حسین (ع) خود و دودمان پیامبر (ص) را آل الله دانسته است، آن جا که می‌فرماید: «نحنُ آل الله و و‏‎َرثَه رسوله»

ابوالشهدا

پدر شهیدان؛ کنیه‌ای که بر شهیدان اطلاق می‌شود. از آن جا که امام حسین (ع) الهام‌بخش شهیدان راه حق بود و کربلایش دانشگاه شهادت محسوب می‌شد و می‌شود، به آن حضرت این عنوان را داده‌اند.

ابوالاحرار

امام حسین (ع) هم‌چنین لقب ابوالاحرار را دارد، از آن‌جا که امام حسین (ع) الهام‌بخش احرار و آزادگان است و کربلایش محل رجوع آزادگان و شیفتگان طریق هدایت است.

ابوالمجاهدین

امام حسین (ع) هم‌چنین لقب ابوالمجاهدین را دارد، از آن‌جا که حسین (ع) الهام‌بخش مجاهدین و شهدا است و کربلایش محل رجوع مجاهدین و شیفتگان طریق هدایت است.

خامس آل عبا 

از لقب‌های سید الشهدا (ع) است که پنجمین نفر از «اصحاب کسا» است.

خون خدا 

لقب سید الشهدا (ع) است و به معنی ثار الله می‌باشد.

سلطان کربلا 

از القاب سید الشهدا (ع) است به معنی بزرگ شهید کربلا.

وترالموتور

یکی از القاب سیدالشهدا (ع) تنهایی اوست .

سریع العبره

یکی از القاب امام حسین (ع) به معنی این است که یادش به سرعت اشک‌ها را جاری می‌سازد.

قتیل اشقیا

یکی از القاب حسین بن علی (ع) است. او که از خاندان خداوند است به  دست شقی‌ترین مردمان به شهادت رسید و این لقب را گرفته است.

با همی شور گلفشانی گفتی چه عالی تو

اتفاقات دشت کربلا از غروب تاسوعا تا ظهر عاشورا

حضرت امام حسین(ع)، امام سوم شیعیان است، ثارالله(به معنای خون بهای خدا)، خامس آل عبا، سبط، زکی، وفی، سیدالشهداء و اباعبدالله از القاب دیگر امام حسین(ع) است، کنیه ایشان اباعبدالله‌است. امام حسین(ع) ۳ شعبان ۴ هجری قمری در مدینه متولد شدند و در ۱۰ محرم ۶۱ به همراه یاران باوفایشان در نبردی نابرابر با سپاه سیاه یزید در کربلا به شهادت رسیدند.

صبح روز دهم محرم، امام حسین(ع) لشکریانش را که ۳۰ اسب سوار و ۴۲ پیاده بودند را آماده کرد. سمت چپ سپاه را به حبیب بن مظاهر، و سمت راست را به زهیر بن قین و قلب را به عباس سپرد. وی همچنین دستور داد که دور تا دور خیمه‌ها، هیزم جمع آوری کنند و هیزمها را آتش بزنند. خود نیز به خیمه‌ای که قبلا آماده کرده بود رفت و خود را معطر به مشک نمود، سپس در حالی که سوار بر اسب بود و قرآنی به دست داشت، مناجاتی زیبا با خداوند نموده و با مردم کوفه نیز سخن نمود و گفت که «خدا ولی اوست و دین را محافظت خواهد کرد.» به مردم سخنان محمد(ص) که وی و حسن را سرور جوانان بهشت خوانده بود و جایگاه خانواده اش را یادآوری نموده و از آنان خواست تا فکر کنند که آیا کشتن وی، امری مشروع است؟ سپس مردم کوفه را به خاطر اینکه پیشتر از وی خواسته بودند تا پیششان بیاید، سرزنش نمود و درخواست کرد تا اجازه دهند وی به یکی از سرزمین‌های اسلامی برود که در آنجا امنیتش تأمین باشد. اما دوباره به وی گفته شد که اول از همه باید تسلیم یزید گردد. حسین(ع) در پاسخ گفت که هیچگاه خودش را همانند یک برده تسلیم نمی‌کند. امام از اسب پیاده شد و دستور داد تا مهار اسب را ببندند به نشانهٔ اینکه هرگز از معرکه جنگ فرار نخواهد کرد.

حر بن یزید بن ریاحی تحت تاثیر قرار گرفت و به سپاه امام حسین(ع) رفت و کوفیان را به خاطر خیانت به امام سرزنش کرد که البته تاثیری بر روی آنان به وجود نیامد و سر انجام حر در میدان نبرد کشته شد. امام حسین(ع) به اتکای یارانش تا موقعی که تمامی یارانش کشته نشده بودند، وارد جنگ نشد و نمی‌جنگید.

ظهر روز عاشورا، امام حسین(ع) و یارانش نماز ظهر را به صورت نماز خوف به جا آوردند. بعد از ظهر، سپاهیان حسین، به شدت تحت محاصره قرار گرفتند. عصر عاشورا شد و زمین کربلا غرق در نیزه و شمشیر و جنازه، از سپاه کوچک حق چیزی باقی نمانده بود، اما هزاران هزار گرگ گرسنه همچنان در لشکر شیطان، منتظر طعمه بودند.

دیگر کسی برای حسین(ع) باقی نمانده بود، حبیب، زهیر، بریر، حر، و دیگر اصحاب به شهادت رسیده بودند، اکبر، قاسم، عون، جعفر، و بقیه جوانان بنی هاشم، حتی علی اصغر شش ماهه نیز جان خود را فدای اسلام کرده بودند، حضرت عباس(ع) بی سر و دست، دور از خیمه‌ها به دیدار خدای خویش رفته بود، امام حسین(ع) به این سو و آن سو نظر افکند، در تمامی دشت پهناور، حتی یک نفر نبود تا از او و حریم رسول خدا(ص) دفاع کند.

امام حسین(ع) با زنان و اهل بیت(ع) وداع کرد، کودکان و دخترکان دور امام(ع) را گرفته بودند و نمی دانستند آخرین کلام را چگونه بگویند، سکینه، دختر امام حسین(ع) فریاد زد: « پدر جان! آیا تن به مرگ دادی و دل بر رحیل نهادی؟» امام (ع) پاسخ داد: «چگونه تن به مرگ ندهد کسی که یار و یاوری ندارد.»

امام حسین(ع) با وجود تنهایی و تشنگی، با هزاران هزار سپاهی دشمن، جنگی دلاورانه کرد، گاه به سمت راست لشکر دشمن حمله می کرد و می خواند:

مرگ بهتر از پذیرفتن ننگ است

و ننگ سزاوارتر از آتش جهنم است

سپس به سمت چپ لشکر حمله می کرد و می خواند:

من حسین پسر علی هستم

که هیچگاه سازش نخواهم کرد

از حریم پدرم دفاع می‌کنم

و بر طریقت پیامبر ره می سپارم

یکی از اهل کوفه روایت کرده است: من ندیدم کسی را که این همه دشمن بر او بتازد و فرزندان و یارانش کشته شده باشند اما اینگونه شجاع و پر جرأت باشد، مردان سپاه بر او می تاختند اما او با شمشیر بر آنان حمله می کرد و لشکر را مانند گله بزی که شیری درنده در آن افتاده باشد پراکنده و تار ومار می‌ساخت، سپس به جای خویش باز میگشت و می گفت: « لا حول ولا قوه الا بالله العلی العظیم»

عمر سعد بر لشکریانش فریاد کشید

دسته جمعی و از تمامی جهات بر او حمله کنید. عمر سعد به چهار هزار تیر انداز سپاه دستور داد که از هر سوی بر امام تیر بیاندازند و عده‌ای نیز با سنگ به حضرت حمله کنند.

در این لحظه یکی از دشمنان سنگی زد که به پیشانی حضرت اصابت کرد و خون بر صورت وی جاری شد، امام خواست آن خون را پاک کند که تیری سه شاخه و زهر آلود بر سینه و قلب حضرت نشست، امام حسین(ع) گفت: «بسم الله و بالله و علی مله رسول الله» و سر به سوی اسمان بلند کرد و گفت: «خدایا تو میدانی این قوم مردی را می کشند که روی زمین پسر پیغمبری غیر از او نیست.» آنگاه تیر را گرفت و از پشت بیرون کشید، خون مانند ناودان بیرون جست، پس امام(ع) دست خود را از آن خون پر کرد و به سوی آسمان پاشید، حاضران می گویند حتی یک قطره از آن خون به زمین برنگشت و ازآن لحظه، آسمان کربلا سرخ شد.

سپس امام حسین(ع) دوباره دست خود را از آن خون پر کرد و صورت و حاسن خویش را با آن آغشته نمود و فرمود:« جد خود رسول الله را اینچنین خضاب شده دیدار می کنم و از دست اینان به او شکایت می کنم» عده ای از پیاده نظام دشمن، دور امام حسین(ع) را گرفتند، یکی از آنان با شمشیر به حضرت زد که بر اثر آن کلاه امام دریده شد و تیغ به سر مبارک وی رسید و خون روان گشت.

سپس شمر با عده‌ای از سپاهیان دشمن به سوی خیمه گاه حمله کردند، شمر خواست که آن خیمه‌ها را به آتش بکشد، امام حسین(ع) سر برداشت و آن جمله تاریخی خویش را بر زبان آورد که: « اگر دین ندارید و از روز رستاخیز نمی ترسید، لااقل در دنیا آزاده و جوانمرد باشید» آنگاه خطاب به فرماندهان لشکر یزید گفت: « اهل و عیال مرا از دست سرکشان و بی خردان خود حفظ کنید»، سپاه دشمن به امام حسین(ع) نزدیک شد و دایره محاصره را بر وی که از شدت زخم‌ها و تشنگی، تاب و توان نداشت تنگ‌تر و تنگ تر کرد.

زرعه بن شریک به حضرت امام حسین(ع) نزدیک شد و شمشیری به دست چپ آن حضرت زد، سپس شخص دیگر از پشت، تیغ بر شانه امام (ع) وارد آورد که حضرت از شدت آن ضربت، با صورت بر خاک افتاد، این دو ملعون عقب نشستند، در حالی که امام(ع) افتان و خیزان بود؛ گاه به مشقت از جای بر می خواست ولی دوباره بر زمین می افتاد.

سنان بن انس بر امام حمله کرد و با نیزه خویش بر پشت امام(ع) زد، آنقدر سخت که نوک نیزه از سینه حضرت بیرون آمد، امام(ع) در گودال قتلگاه افتاد و واپسین راز ونیاز خود با خدای خویش را آغاز کرد و هرچه می گذشت زیباتر و بر افروخته تر می شد.

دژخیمان، همچون گرگان گرسنه، دور امام حلقه زدند تا به خیال خود کار را تمام و حق را برای همیشه ذبح نمایند، حضرت زینب(س) که دیگر صدای تکبیر و لا حول ولاقوه امام(ع) را نمی شنید فهمید که ماه فاطمه در محاق فرو رفته است؛ پس از خیمه‌ها بیرون دوید در حالی که شیون می کشید: «وااخاه؛ وا سیدا، وا اهل بیتا! ای کاش آسمان بر زمین می افتاد! ای کاش کوه‌ها خرد و پراکنده بر دشت می ریخت...» و خود را به تلی(تپه ای) مشرف بر گودال رساند و آن صحنه دلخراش را مشاهده کرد.

عمرسعد ظاهر گردید و حضرت زینب به او گفت: «وای برتو ای عمر!، آیا اباعبدالله را می کشند و تو نگاه می کنی؟»، قطرات اشک عمر سعد بر گونه اش جاری شد اما پاسخی نداد و روی از زینب برگرداند. حضرت زینب(س) فریاد زد:« وای برشما! آیا مسلمانی میان شما نیست؟» هیچ کس جواب نداد.

شمر بر سر یارانش فریاد کشید: «چرا این مرد را منتظر گذاشته‌اید؟!» و خواست که یکی از آنان کار را تمام کند. خولی بن یزید با شتاب از اسب فرود آمد تا سرمبارک آن حضرت را جدا کند، اما تا به امام حسین(ع) نزدیک شد بر خود لرزید و نتوانست، شمر گفت:« بازوی تو ناتوان باد! چرا می لرزی؟» آنگاه خود تیغ به دست گرفت و به همراه سنان برای بریدن رأس مطهر امام حسین(ع) رهسپار قتلگاه شد.

نبرد به پایان رسید و سربازان ابن زیاد رو به غارت آوردند. لباس‌های حسین، شمشیر و اثاثیه‌اش، کفشها و روپوش یمانی‌اش همگی غارت گردیدند. همچنین زیورآلات و چادر زنان نیز غارت گردید. امام زین العابدین(ع) که بیمار بود در یکی از خیمه‌ها بود و شمر می‌خواست او را بکشد. اما ابن سعد مانع شد و اجازه نداد کسی به خیمهٔ وی وارد شود.

۱۰ نفر داوطلب شدند که بر بدن پر زخم حسین(ع) اسب بتازانند تا آخرین هتک حرمت را به وی کرده باشند. بعد از اینکه ابن سعد محل جنگ را ترک کرد، اسدیان روستای القاظریه بدن امام حسین(ع) را به همراه دیگر کشتگان، در همان محل وقوع کشتار دفن نمودند. سر امام حسین(ع) به همراه سر دیگر هاشمیان به کوفه و دمشق برده شد.

عکاس-حسام الدین شفیعیان