زندگینامه حضرت زرتشت (ع)

در بخش بعدی به معجزات زرتشت از زمان تولد تا دیدار با اهورامزدا پرداخته شده‌است. او تنها نوزادی بود که در هنگام تولد، به جای گریه کردن، خندید

گزیده‌های زادسپرم ذکر می‌کند که زرتشت در زمان تولد خندید زیرا بهمن وارد ذهنش شده بود. با در نظر گرفتن آموزه‌های زرتشت، مبنی بر اینکه خنده و شادی متعلق به خداست و گریه و عزا متعلق به دیوان، این افسانه به خوبی با آموزه‌های او منطق است.[۵۷] خندهٔ زرتشت، پرستاران و والدینش را به تعجب واداشت و باعث ترس دوراسرو که یک کرپ بود، شد. دوراسرو سردستهٔ جادوگران و همان کسی است که در گاتاها از او به بدی یاد شده‌است. او و یک کرپ دیگر به نام براتروکرش، به دشمنان زرتشت در زمان کودکی‌اش بدل شدند. دوراسرو یک بار توانست پوروشاسپ را بترساند؛ به اندازه‌ای که او تصمیم گرفت فرزند خود را به قتل برساند اما نیروهای ایزدی، مانع شدند.[۵۸] داستان دیگری در رابطه با نجات معجزه‌آسای زرتشت نقل شده‌است

آنگاه که ۳۰ ساله شد، بهمن در نزدیکی رود مقدس دایتی از سوی اهورامزدا به سراغش آمد و او را به گفتگو با اهورامزدا خواند.[۶۴] بهمن به شکل مرد بسیار زیبایی ظاهر شد و در لحظه‌ای که زرتشت از رود بیرون آمد تا لباس بپوشد، با او دیدار کرد. بهمن پرسید: «که هستی؟ از که هستی؟» زرتشت پاسخ داد: «منم سیپتمان زرتشت.» بهمن گفت: «برای چه رنج می‌کشی؟... برای چه مبارزه می‌کنی و چه می‌خواهی؟» زرتشت جواب داد: «رنج من برای اهلَوی (اشه) است، مبارزه‌ام برای اهلَوی است، خواسته‌ام اهلَوی است.» سپس بهمن به او کمک کرد که لباس‌هایش[ث] را در بیاورد تا بتواند به دیدار اهورامزدا برود. در گزیده‌های زادسپرم زرتشت در کرانه رود دایتی در ایران به دیدار شورایی از هفت امشاسپند (که اهورامزدا هم یکی از آن‌هاست) رفت. ابتدا آن‌ها را ستایش کرد و سپس بر روی صندلی پرسش‌کنندگان نشست و سوالاتی پرسید و اهورامزدا مستقیماً پاسخ داد. به این پرسش و پاسخ، «هَمپُرسگی» می‌گویند. در همان روز، از خرد بی‌پایان اهورامزدا به زرتشت الهام شد

دومین بزنگاه بزرگ زندگی زرتشت، دیدارش با ویشتاسپ است. در دربار ویشتاسپ، کرپان، کَیَگ‌ها و جادوگران به پادشاه گفتند که او را به زنجیر کشد و گرسنگی و تشنگی بدهد، اما ویشتاسپ نپذیرفت. سپس زرتشت اسب پادشاه را به‌طور معجزه‌واری درمان کرد و پس از این، او دین را پذیرفت.[۶۸] برخلاف دیگر بخش‌های نوشتار پهلوی که «با استناد به دین» نقل شده‌اند، این قسمت با استناد به «گویشِ زرتشت» بازگویی شده‌است. در ادامه زرتشت به جنگ طالع‌بینان و جادوگران بابل که داهاگ رهبرشان است رفت و آنان را شکست داد

زندگینامه حضرت زرتشت (ع)

در اوستای جوان تر ، نام پدر و مادر اشو زرتشت ، پوروسَسپِه ( پوروشسپ در پهلوی ) و دُغدووا ( دوغدو در پهلوی ) آمده است . پوروشسپ از دودمان سپیتمَه ( سپَنتمان در پهلوی ) و مردی معروف به دانش و اشویی بود . دغدو دختر فری هیم رَوا از خاندان اشراف و مذهبی بود .

حاصل ازدواج پوروشسب و دغدو ، پنج پسر بود ، و زرتشت سومین آن هاست .
 زرتشت آموزش های نخستین را از پدر و دیگر دانشمندان نامدار شهر خود آموخت . نوشته شده است که او ذهنی تیز و روحیه ای کنجکاو داشت و در پانزده سالگی همه ی دانش زمان خود را آموخته بود . پس از پانزده سال بررسی و تفکر درباره آفرینش ، و موشکافی در آن چه که از استادان آموخته بود ، بینش زرتشت به آن جا رسید که بداند خدایان پنداری نادرست ، و تنها یک آفریننده وجود دارد که همه هستی ها از اوست . سرانجام ، او در سن سی سالگی به پیامبری برگزیده شد .

اشو زرتشت حتی پیش از برگزیده شدن به پیامبری دیدگاه های خود را در باره روش زیست و هستی خداوند برای دیگران شرح می داد . ولی ، پس از انتخاب به پیامبری و دریافت پیام اهورامزدا ، با کوشش ویژه ای دست به کار تبلیغ شد و این کار ، با دشمنی شاهزادگان و روحانیون زمان او ، که منافع خود را در خطر می دیدند ، روبه رو گردید . روحانیون ( مغان ) از دریافت فدیه و قربانی برای خدایان و از باور مردمان به خرافات بهره می بردند ؛ و شاهزادگان می خواستند مردمان را در تاریکی نادانی نگاه دارند و خود بی دردسر فرمانروایی کنند .
( درباره محل تولد زرتشت هم ، اختلاف نظر است . بنا به گفته اوستا ، محل تولد زرتشت ، ساحل رودخانه دارجا در اَیریانَ وَئیجَهِ بود ) .
بعضی از محققین محل تولد وی را آذربایجان و عده ای دیگر (( ری )) یا (( رگ )) یا (( درغ )) می دانند . به هر ترتیب آنچه که مسلم است ، اینست که وی از میان قوم ماد که شعبه ای از آریان های شمالی و شرقی ایران می باشند ، برخاسته است . محل تولد وی نیز به احتمال قوی یکی از شهرهای شمالی ایران بوده است که حدس زده می شود این محل درکنار رود ارس بوده باشد .
وی در ۲۰ سالگی از بین مردم خارج می شود و زندگی ریاضت کشانه ای در پیش می گیرد . برای بازیابی حقیقت به تلاش مستمر و پیگیر دست می زند . در سن ۳۰ سالگی در کنار رودی به نام دائی تی ( بعضی از علما آن را رود ارس امروزی می پندارند ) از طرف اهورا مزدا به وی امر می شود که مردم را به دین اهورایی دعوت نماید . وی پس از دریافت فرمان اهورا مزدا به تبلیغ و اشاعه ی این آئین می پردازد .

زندگینامه حضرت زرتشت (ع)

به گفته مورخان زرتشت در 6500 سال فبل از میلاد به دنیا آمد. نام پدر زرتشت «پوروشسب» و مادرش «دغدو» بود. اشوزرتشت با «هووی» ازدواج کرد و شش فرزند داشت.سه دختر به نام های: فرنی، تریتی، پورچیستا و سه پسر به نام های: ایسدواستر، اوروتت نر، خورشیدچهر.

اوستا زادگاه اشوزرتشت را محلی به نام «رَگه» در کنار رودخانه «دْرُجی» و دریاچه چیچَست می داند بعضی از پژوهشگران این محل را در غرب ایران یعنی دریاچه ارومیه و برخی دریاچه هامون در خاور را اشاره کرده اند و چندی نیز رگه را شهر ری در نزدیکی تهران می دانند.

درگذشت زرتشت بزرگ به تاریخ پنجم دی ماه برابر با روز خور از ماه دی می باشد . تاریخ نگاران نوشته اند زرتشت پس از هفتاد و هفت سال از عمر خویش که بیشتر آن را برای هدایت و دادن خرد و آگاهی به مردمان صرف نموده بود روزی در آتشکده شهر بلخ مشغول عبادت بوده است. گشتاسب شاه کیانی و پسرش اسفندیار که از حامیان بزرگ وی بودند نیز برای رسیدگی به شهرهای دیگر از بلخ خارج می شوند و ارجاسب که دشمن دیرینه زرتشت و ایرانیان بود از این هنگام بهره برد و «توربراتور» فرمانده سپاه خود را با لشگری بسیار راهی بلخ که جزوی از ایران بود کرد. لشگر تورانی که همان ترکستان امروزی است دروازه های شهر بلخ را با تمام دلاوری های مردم در هم شکستند و هنگامی که زرتشت با لهراسب و گروهی دیگر از یارانش مشغول عبادت به درگاه اهورامزدا بودند توسط سپاه بربر ترک های تورانی کشته می شود.

ساموییل لنک (دانشمند انگلیسی):

حقیقت آیین زرتشت به طور شگفت انگیزی پس از قرن های متمادی امروز مطابق با علوم و کشفیات تازه است. این آیین با وجود آنکه زمان زیادی از آغاز آن گذشته است به گونه ای اساس آن محکم و درست به جا مانده که به خوبی می تواند نیازهای مادی و معنوی امروزه بشر را رفع نموده، لوازم یک زندگی سعادتمند نیکی را فراهم آورد و می تواند به آسانی اختلافات بین ایمان و عقاید مذهبی را با علوم و کشفیات جدید مرتفع سازد.

میلز (ایران شناس):

سروده های زرتشت نخستین کوشش روشن و گویا را برای به ساختن و نو کردن دل مردمان در بردارد و امروز هم در همه دین های ما زنده است و شاید آینده نیز بدان آویخته باشد. این سرودها به راستی در منش یکه و بی همتا است و منش هرگز پیر نمی شود. بر جهان امروز است که آن ها را به کار بندد.

پروفسور میه:

فروزه‌های ایرانیان باستان ستایش آمیزند. ولی باید دانست که انگیزه‌ آن ها ، آموزش های نیک خواهانه و مردمی زردشت می باشد. زردشت از منشی والا برخوردار بود که توانست بر دل مردم رخنه نماید و آن ها را به سوی خود و آفریدگار مهربان و نیک خواهش بکشاند

پرفسور جان هینلز:

دین زرتشت را باید نخستین دین آزادی انسان ها و حقوق بشر در جهان خواند .

زندگینامه حضرت زرتشت (ع)

زرتشت باور داشت که انسان موجودی آزاد است و در تصمیم‌گیری‌های خود اختیار دارد؛ او می‌تواند انتخاب کند که در میان نیروهای روشنایی بایستد یا در صف نیروهای تاریکی قرار گیرد. زرتشت این آزادی را هدیه‌ای از جانب اهورامزدا می‌دانست که از آغاز به انسان‌ها بخشیده شده‌است؛ در عین حال، به خوبی درک می‌کرد این آزادی می‌تواند به معنی آزادیِ گرویدن به نیروهای شر هم باشد.

نخستین منبع برای مطالعهٔ زندگی زرتشت، گاتاها، سروده‌های خود او، است. گاتاها حاوی اطلاعاتی مانند نام‌های برخی از اعضای خانوادهٔ زرتشت، شرایط زندگی و چندی از رویدادهای زندگی‌اش است. اما مشخص نیست که این سروده‌ها، چه مدت از زندگی او را شامل می‌شود

فصل دوم کتاب هفتم دینکرد که نخستین بخش زندگینامه زرتشت است، «معجزاتی که قبل از تولد او، شکوهمندترینِ مخلوقات، از مادر اتفاق افتاده‌اند» نام دارد.[۴۳] در این کتاب برای زرتشت پیش از ورود او به دنیای مادی هم زندگی قائل شده‌اند. او از سه قسمت تشکیل شده‌است: فر، فروَهر و تن‌گوهر.[۴۴] فر او در ابتدای خلقت الهی برخاسته‌است. فروَهر (یا فروشی) او ۳٬۰۰۰ سال قبل از حمله اهریمن به آفریده‌های اهورامزدا به وجود آمد و پس از این دو، تن‌گوهر او که جسم مادی‌اش است، ساخته شد. ابتدا فر او در جهان آسمانی پخش شد و نور بی‌نهایت به خورشید، ماه و ستارگان و آتش خانه فرهیم‌روانان‌زویش فرستاده شد.[۴۵] این فر زمانی که همسر او، مادربزرگ مادری زرتشت، دوغدو مادر زرتشت را زایید، به او نیز انتقال پیدا کرد. از دختر تازه متولد شده، نور بزرگی پخش می‌شد که همه چیزهایی که بین زمین و آسمان بودند را روشن می‌کرد

زندگینامه حضرت زرتشت (ع)

یک رهبر و اصلاح‌گر دینی، فیلسوف و شاعر ایرانی بود. او به پیروانش آموخت که هستی میدان نبرد نیروهای خیر و شر است و انسان آزاد است جایگاه خود در این مبارزه را انتخاب کند. آموزه‌های او، هستهٔ اصلی مزدیسنا را می‌سازد.

زمان دقیق زندگی زرتشت، مشخص نیست. نوشته‌های سنتی، بر آنند که او «۲۵۸ سال پیش از اسکندر» یا «۵۰۰۰ سال پیش از خشایارشا» زیسته‌است. با این حال، پژوهشگران جدید زمان زندگی او را حدود ۱۰۰۰ سال پیش از میلاد مسیح می‌دانند. محل زندگی او نیز نامشخص است. در منابع از آذربایجان، سیستان و ری به عنوان زادگاه او یاد شده‌است، اما تعیین دقیق آن ساده نیست و تنها روشن است که در شمال شرق ایران زندگی کرده‌است

در گاتاها زرتشت در جامه مرد خردمندی که خود را در یک مأموریت بزرگ می‌بیند، ظاهر می‌شود. او با قدم‌های استواری به دنبال ایجاد تغییر است و به صورت شورانگیزی اطرافیان خود را به راستی فرا می‌خواند. او در این سروده‌ها، مردم را از پرستش دیوان که آنان را آفریده اهریمن و تباه‌کنندهٔ زندگی می‌بیند، بازمی‌دارد و به آن‌ها وعدهٔ پیروزی نیکان را می‌دهد.