امام علی علیه السلام/تحقیق و پژوهشی/درباره شبهات/

1-امام حسن علیه‌السلام فرمود: «اگر ایشان زنده بودند، از او سخنی برای شما نمی‌گفتم. هیچ روزی از روزها بر او نمی‌گذشت که در آن یک مسکین و یا بیشتر را به حدی که توان داشت سیر نکند و وقتی شب می‌شد، به بازمانده خورد و خوراک آن روز نان خورهای خود می‌نگریست و آن را در کیسه‌ای می‌نهاد و وقتی مردم می‌خفتند، آن را به دوش گرفته و در کوچه‌های مدینه روان می‌شد و به سوی مردمی رهسپار می‌شد که به خاطر شرم از کسی درخواستی نمی‌کردند و آن را چنان که کسی از آنها باخبر نمی‌شد که چه کسی این غذاها را آورده است؟، میانشان قسمت می‌کرد.

کاسه‌های سفالی و چوبی و همچنین مشک‌های پوستی، ظروف رایج آن زمان بودند که چندان قیمت زیادی نداشته و حتی ارقام بالای آنها نیز هزینه زیادی را متحمل نمی‌شدند.




2-اینکه حضرت علی (علیه السلام) مخفیانه به فقرا کمک می کردند قطعی است چون در منابع شیعه و سنی آمده است. حتی جرج جرداق مسیحی نیز در کتابی تحت عنوان"علی و حقوق بشر" کمک کردن حضرت



 علی(علیه


 السلام) به فقرا را ذکر کرده است. این کمکها بیشتر به صورت نان و خرما بوده لذا نیازی به ظرف نبوده



واژه ظرف ماخوذ از ریشه عربی ظرف است برابر آن در پارسی «آوند» می‌باشد که از پارسی میانه است (از: آو، آب + وند، خنور)



ظرف و استفاده از آن، قدمتی بسیار طولانی داشته و به پیش از تاریخ باز می‌گردد. 



کاسه گونه‌ای ظرف با دهانه باز است که معمولاً مدور (گرد) بوده و لبه‌های بلندی دارد. از این ظرف برای نگهداری، حمل، خوردن و




 آشامیدن غذا و مایعات استفاده می‌شود. واژه کاسه ماخوذ از کاس عربی است. 



استفاده از کاسه در زندگی انسان، قدمتی هزاران ساله داشته و به دوران نوسنگی باز می‌گردد.


آنچه از قرآن کریم برداشت می‌شود، وجود افرادی سودجو در بین جاهلان است. کسانی که به اندوختن طلا و نقره پرداخته و چیزی از مال خود را به فقیران و




 محتاجان نمی‌دادند و خداوند آن‌ها را به عذاب الیم بشارت می‌دهد. برخی از این ثروتمندان و مترفین به حدی غرق در خوشگذرانی بودند که در ظروف طلا و



 نقره غذا می‌خوردند و چنان غرق در غرور و مال‌پرستی و استکبار بودند که وقتی ابولهب از پیامبر می‌شنود که در اسلام بین او و فقرا و مردم دیگر فرقی




 نیست می‌گوید: «نابود باد این دینی که من و این گروه را برابر و در کنار هم قرار می‌دهد.


این پژوهشگر سیره معصومین(ع) ادامه داد: وقتی این ثروت جمع‌آوری شده و به سکه تبدیل شد، حضرت علی(ع) به دنبال طلحه و زبیر فرستادند



 و آنان با دیدن این صحنه بسیار تعجب کرده و از سخن خود عقب نشستند.




علی‌اکبری اظهار کرد: حضرت علی(ع) بعد از دوران خلافت، با وجود اینکه این همه ثروت و باغ و مزارع وجود داشت اما از ذخیره قبل از دوران خلافت





 استفاده می‌کردند. هنگامی‌که قصد داشتند از بصره به کوفه رفته و در آنجا حکومت تشکیل دهند به مردم بصره فرمودند که من با همین غلام و



 مرکبی که دارم، حکومتم را تشکیل می‌دهم، اگر در پایان حکومتم مشاهده کردید که چیزی غیر از این برای خودم ذخیره کرده‌ام، بدانید  که من



 خائن هستم.



وی گفت: حضرت علی(ع) در جایی دیگر به لباس خود اشاره کردند و فرمودند به خدا قسم این پیراهنی که بر تن دارم دستبافت عیال من بوده و از



 بیت‌المال نیست. حتی فرموند تا زمانی که در مدینه نخلی دارم از بیت‌المال شما استفاده نخواهم کرد. البته حضرت علی(ع) از بیت‌المال دارای



 سهمی بودند اما همواره آن سهم را در اختیار فقرا و نیازمندان قرار می‌دادند و خودشان از ذخیره قبل از خلافت استفاده می‌کردند.


امام الگوى ساده زیستى 



آگاه باش؛ هر پیروى را امامى است که از او پیروى مى‌کند، و از نور دانشش روشنى مى‌‏گیرد. آگاه باش؛ امام شما از دنیاى خود به دو جامه فرسوده و دو قرص نان


 رضایت داده است، بدانید که شما توانایى چنین کارى را ندارید امّا با پرهیزکارى و تلاش فراوان و پاکدامنى و راستى، مرا یارى دهید. پس سوگند به خدا من از


 دنیاى شما طلا و نقره‏‌اى نیندوخته و از غنیمت‏ هاى آن چیزى ذخیره نکرده‌‏ام، بر دو جامه کهنه‌‏ام جامه‌‏اى نیفزودم و از زمین دنیا حتى یک وجب در اختیار نگرفتم و


 دنیاى شما در چشم من از دانه تلخ درخت بلوط ناچیزتر است. آرى از آنچه آسمان بر آن سایه افکنده، فدک  در دست ما بود که مردمى بر آن بخل ورزیده، و مردمى


 دیگر سخاوتمندانه از آن چشم پوشیدند، و بهترین داور خداست. مرا با فدک و غیر فدک چه کار؟ در حالى که جایگاه فرداى آدمى گور است، که در تاریکى آن، آثار


 انسان نابود و اخبارش پنهان مى‏‌شود. گودالى که هر چه بر وسعت آن بیفزایند و دست‏هاى گور کن فراخش کند. سنگ و کلوخ آن را پر کرده، و خاک انباشته


 رخنه‌هایش را مسدود کند. من نفس خود را با پرهیزکارى مى‌پرورانم، تا در روز قیامت که هراسناک‏ترین روزهاست در أمان و در لغزشگاه‏ هاى آن ثابت قدم باشد.



 من اگر مى‌خواستم، مى‏‌توانستم از عسل پاک، و از مغز گندم، و بافته‌‏هاى ابریشم، براى خود غذا و لباس فراهم آورم، امّا هیهات که هواى نفس بر من چیره شود و


 حرص و طمع مرا وا دارد که طعام‌هاى لذیذ برگزینم، در حالى که در «حجاز» یا «یمامه»  کسى باشد که به قرص نانى نرسد، و یا هرگز شکمى سیر نخورد، یا من



 سیر بخوابم و پیرامونم شکم ‏هایى که از گرسنگى به پشت چسبیده و جگرهاى سوخته وجود داشته باشد، یا چنان باشم که شاعر گفت: «این درد تو را بس که شب را



 با شکم سیر بخوابى و در اطراف تو شکم‏هایى گرسنه و به پشت چسبیده باشند». آیا به همین رضایت دهم که مرا امیرالمؤمنین علیه‌السلام خوانند و در تلخى‌هاى



 روزگار با مردم شریک نباشم و در سختى‌‏هاى زندگى الگوى آنان نشوم



امام علی (ع) در طول مدتی که ملبس به لباس امامت شدند، شبانه در کوچه‌های شهر به دنبال منازل فقرا می‌گشتند و کیسه‌هایی از آرد و گندم به در خانه آنان می‌گذاشتند و بدون آن که


 کسی متوجه شود، از آن‌جا دور می‌شدند.

و در قصه دیگر آمده است، شبی امام علی (علیه السلام) به خانواده ای که پدرشان از دنیا رفته بود غذا می برد، در بین یتیمان کودکی بود که بسیار بی تابی و گریه می کرد، امام (علیه السلام) دلیل گریه کودک را پرسید، کودک گفت کودکان به من می گویند تو پدر نداری، امام علی (علیه السلام) فرمودند خوب تو هم به آنان بگو (علی پدر من است). باز کودک آرام نشد و با گریه گفت: کودکان همسایه اسب چوبی دارند ولی من ندارم.

امام علی (علیه السلام) برای آرام کردن کودک به نزد او آمد تا با بازی کردن او را خوشحال کند. ولی کودک از گریه آرام نشد و در حالیکه اشک زیادی می ریخت به امام گفت: من یک اسبی می خواهم که بر آن سوار شده و حرکت کنم.

امام علی (علیه السلام) خم شد تا کودک بر پشت حضرت سوار شود، و فرمود بیا من اسب تو می شوم.

کودک بر پشت امام سوار شد، امام کودک را بر پشت خود نگه داشت تا کودک از خستگی و گریه بر پشت امام به خواب رفت، بعد از آن امام او را در رختخواب قرار داد و از خانه خارج شد.

..................


در واقع شخصیت عدالت محوری مثل امام علی (ع) در این نوع کمک رسانی با آن وضعیت آن زمان و اشرافیت مقابل  این حداقل کمک که میتوانست با حداقل هایی از آنچه داشت تقسیم کند.هر چند خود در سختی بود اما این کمک را در غالب آنچه میشد در آن زمان که نان و خرما باشد بدون ظرف یا کیسه های قدیمی یا مشک.یا هر وسیله ابزار قدیمی که اشراف ظروف طلا و نقره میخوردند باید بیشتر توجه به ساده ترین آن داشت.زیرا نوع آن از ظرف یا آنچه بود.قدمتی بسیار طولانی دارد.و فرق آن با شمایل امروزه آن نیاز آن زمان و امکانات بشری در آن زمان برای انتقال یا گذاشتن چیزی همواره از قدیم انسان نیازهایش را بسته به همان زمان بر طرف میکرده و به هر صورت این قدمتی طولانی دارد.


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد