پولس

هر چهار انجیل، پطرس را نزدیک ترین شخص به عیسی معرفی می کنند. بابهای اولیه کتاب اعمال رسولان نشان می دهد پطرس رهبری امت مسیحی را بر عهده داشت. و خلاصه تا زمانی که پولس،اظهار ایمان نکرده بود،همه شاگردان و مسیحیان بعد از عیسی،پطرس را پدر و رهبر خود میدانستند. ریاست جلسات در تصمیم گیریهای مهم با او بود. سخنگوی حواریون بود و با غیر مسیحیان سخن می گفت. ولی با ادعای رسالت از جانب پولس وضعیت عوض میشود.


در مجموع کتاب مقدس در بخش های مختلف تصویرهای متضادی از پطرس نشان میدهد. شاید بتوان ریشه ی این تصویر پردازی منفی را در مخالفت پولس با پطرس ارزیابی نمود. پولس پس از گرویدن به مسیحیت، به مخالفت با پطرس و حتی متهم نمودن وی پرداخت.[۵۹] بنابراین بعید نیست که انجیلها که از نظر تاریخی، پس از رسالت پولس و سالها پس از شهادت پطرس نگاشته شده اند، این داستانها را تحت تأثیر تفکرات و نوشته های پولس و پیروان وی ذکر نموده باشند. تا زمانی که پولس،اظهار ایمان نکرده بود،همه شاگردان و مسیحیان بعد از عیسی،پطرس را پدر و رهبر خود میدانستند.


در رساله پولس به غلاطان فصل دوم گوشه ای از این اختلافات گزارش داده شده.

پولس در این رساله،قبل از اینکه اختلاف خود را با پطرس،شرح دهد،اصطلاح "برادران کذبه" و آنانی که معتبر اند(معتبر به نظر میرسند) را نیز استفاده کرده و از آنان،سخت انتقاد کرده است.

پولس مینویسد: "لیکن تیطس نیز که همراه من و یونانی بود،مجبور نشد که مختون شود. و این بسبب برادران کذبه بود که ایشان را خفیه در آوردند و خفیه در آمدند تا آزادی ما را که در مسیح عیسی داریم،جاسوسی کنند و تا مارا به بنده گی در آورند. که ایشان را یک ساعت هم به اطاعت در این امر تابع نشدیم تا راستی انجیل در شما ثابت بماند"[۶۰]

"برادران کذبه" چه کسانی بودند؟یعنی منظور پولس،چیست؟ تعدادی از طرفداران پولس سعی دارند آن را به یهودیان فریسی منسوب گردانند. ولی با ادامه مطالعه این بخش میبینیم که پولس به صراحت از پطرس نام میبرد. پولس در ادامه از عبارت "آنانی که معتبراند که چیزی میباشند "استفاده میکند:"اما از آنانی که معتبر اند که چیزی میباشند،هر چه بودند مرا تفاوتی نیست،خدا برصورت انسان نگاه نمی‌کند. زیرا آنانی که معتبر اند ،به من هیچ نفع نرسانیدند". عبارت "آنانیکه معتبر اند که چیزی میباشند " در متن انگلیسی بصورت " But from those who seemed to be something " Galatians 2:6 NKJV [۶۱]آمده که به معنی " آنانکه به نظر میرسد که چیزی میباشند" آمده که در اینجا پولس با عبارت " به نظر میرسد" سعی در کوچک کردن اشخاص مورد نظر را دارد.

اما اینکه عبارت "آنانیکه معتبر اند که چیزی میباشند "به چه کسانی اشاره میکند؟

پولس،بعد از سه آیه،اختلاف خود را با پطرس حواری،اینگونه شرح میدهد:

" اما چون پطرس به انطاکیه آمد،او را بروبرو مخالفت نمودم زیرا که مستوجب ملامت بود. چونکه قبل از آمدن بعضی از جانب یعقوب،با امت ها غذا میخورد؛ولی چون آمدند،از آنانی که اهل ختنه بودند ترسیده باز ایستاد و خویشتن را جدا ساخت و سایر یهودیان هم با وی نفاق کردند،بحدی که برنابا نیز در نفاق ایشان گرفتار شد.

پولس،به علاوه اینکه بین یهودیان وغیریهودیان،تفکیک قایل شده. از یک طرف پطرس و بارنابا را در مقابل جمع با الفاظ بسیار کوبنده ملامت نموده است و آنها را منافق خوانده،و از طرف دیگر دلیل این را هم یک کار بسیار جزءی و کوچک میداند.

پولس

"و بعد از ایام چند،پولس به برنابا گفت،برگردیم و برادران را در هر شهری که در آن ها به کلام خداوند اعلام نمودیم،دیدن کنیم که چگونه باشند. اما برنابا چنان مصلحت دید که یوحنای ملقب به مرقس را همراه نیز بردارد. لیکن پولس چنین صلاح دانست که شخصی را که از پمفلیه از ایشان جدا شده بود،و با ایشان در کار همراهی نکرده بود،با خود نبرد. پس نزاعی سخت شد بحدی که از یکدیگر جدا شده،برنابا مرقس را برداشته به قبرس از راه دریا رفت. اما پولس سیلاس را اختیار کرد و از برادران به فیض خداوند سپرده شده، رو به سفر نهاد. و از سوریه و قیلقیه عبور کرده،کلیسا ها را استوار نمود.[۵۰]

براساس گفتار فوق ظاهراً اختلاف بین آنها برسر بردن و نبردن یک نفر بوده ولی به دلایل زیر اختلافات عمیق تری در پشت پرده وجود داشته است:

الف

نمی توان قبول کرد جدایی بین دو دوست صمیمی مبلغ و دینی، فقط به دلیل بردن و نبردن یک شخص به یک مکان،عاقلانه و منطقی باشد. بخصوص اینکه در هر چهار انجیل، عیسی ع دستور داد:"با همدیگر محبت و مهربانی نمایید


پولس در رساله ی خود به غلاطیان،به صراحت کامل،برنابا را منافق و دو روی خوانده است،و میگوید:

"و سایر یهودیان هم با وی(پطرس)نفاق کردند،بحدی که برنابا نیز در نفاق ایشان گرفتار شد"[۵۱]

منافق خواندن برنابا توسط پولس،نشان میدهد که علت اختلاف و جدایی بزرگتر بوده،و اختلافات برسر عقاید اساسی و اصولی بوده است که پولس را وادار به "منافق خواندن برنابا و پطرس"نموده است. نه فقط به دلیل بردن و نبردن یک شخص.

نکته دیگر ،این است که نویسنده اعمال رسولان بعد از جدایی که در فصل 15 کتاب مذکور است،تا اخر کتاب نه از برنابا نام میبرد و نه هم از کارکرد ها و نوشته هایش. ولی قبل از داستان این جدایی،از وی به نیکویی یاد میکند، چنانکه میگوید "و یوسف که رسولان او را برنابا یعنی ابن الواعظ (پسر پند ها)لقب دادند،مردی از سبط لاوی و از طایفه ی قبرسی، زمینی که داشت،فروخت،قیمت آن را آورد و پیش قدم های رسولان گذارد" [۵۲]

ویل دورانت میگوید [۵۳] "محتملا در سال 50 میلادی،پولس به سفر تبلیغی دوم رفت،با برنابا که از آن هنگام به بعد در زادگاهش،قبرس از صحنه تاریخ محو میشود،مشاجره کرده بود..."

پولس

با مطالعه کتابهای عهد جدید به این نتیجه میرسیم که اختلافاتی بین پولس و حواریون عیسی وجود داشته. در نگاه اول به نظر میرسد این اختلافات جزئی و زود گذر بوده. ولی با مطالعه دقیق تر میتوان پی برد که این اختلافات نه جزئی بلکه عمیق و عقیدتی بوده. کوچک نشان دادن این اختلافات میتواند به چند صورت باشد.

اول: اینکه طرفداران پولس (که امروزه شامل تمام کلیساهای کاتولیک، پروتستان، و ارتدکس میشود) و خود پولس،سعی در پنهان کردن یا کوچک کردن آن اختلافات داشتند تا دیده گاهی را به وجود آورند بر اینکه گویا حواریون ،افکار و باور های پولسی را تایید و آنان را می پسندیدند.

دوم: از میان 21 نامه موجود در عهد جدید 13 رساله آن به پولس تعلق دارد و حال آنکه مثلاً پطرس که اولین حواری و پیشوای اولیه آنها بوده تنها دو رساله به او تعلق دارد.

سوم: تعدادی از کتابهای عهد جدید ،تحت نظر پولس و بوسیله ی شاگردان وی نوشته شده است-از آن جمله کتاب "اعمال رسولان"است که نویسنده آن "لوقا"میباشد که نه حواری بود و نه از مسیحیان کلیسای اورشلیم تحت رهبری یعقوب،یا مسیحیان میانه رو تحت نظر پطرس،بلکه یک مسیحی پیرو پولس بشمار می آمد. بنابر این طبیعی است که نویسنده به جزئیات ریشه ای آن نپردازد. در ادامه با این دیدگاه به شرح اختلافات پولس با بعضی از حواریون میپردازیم.


در انجیلی که به برنابا منتسب است و در مسیحیت رسمی امروزی (دوره مسیحیت بعد از کنستانتین) فاقد ارزش است، گفته شده‌است:

عده‌ای بشارت دادند به اینکه یسوع (عیسی) همان پسر خداست و در شمارهٔ ایشان پولس هم فریب خورد.

نویسندهٔ کتاب «انجیل برنابا» (که به باور اکثر محققان، اثری است از قرن ۱۴ یا ۱۵ میلادی و نویسندهٔ آن شخصی غیر از برنابا، و به باور برخی از محققان یک شخص مسلمان بوده[۴۶]) برخی حواریون و رسولان مسیح، از جمله پطرس را در چندین نوبت سرزنش کرده[۴۷] و به ویژه پولس را عامل تحریفِ تعالیم عیسی معرفی می‌کند و در کتابش به مخالفت با آرای او پرداخته‌است؛[۴۸] به این کتاب (انجیل برنابا) از سوی محققان به دیدهٔ تردید نگاه شده، زیرا در نامه ای بسیار کُهن (نگاشته شده در قرن دوم میلادی)، که آن را نیز به برنابا منسوب می‌کنند (رسالهٔ برنابا و البته آن هم نویسنده ای غیر از برنابا داشته)، در دفاع از الوهیت مسیح، مصلوب شدن و رستاخیز مسیح نوشته و شباهتی بین "رسالهٔ برنابا و انجیل برنابا وجود ندارد. ولی به غیر از انجیل برنابا در سایر کتب عهد جدید شواهدی وجود دارد که نشان دهنده اختلافات شدید این دو میباشد.

در کتاب اعمال رسولان،که نویسنده اش لوقا است،بیان شده که برنابا و پولس هر دو سفرهای تبلیغی داشتتند که بالآخره با هم مخالفت نموده و از هم جدا شدند. و به قول ویلدورانت [۴۹] ] . تاریخ با کاستن نابجای سهم برنابا آن را نخستین سفر تبلیغی پولس مینامد.


پولس

بعضی معتقد هستند که رفتار پولس در چهارچوب تورات و سایر کتب انبیا (عهد قدیم) است؛ ولیکن بعضی دیگر معتقدند که او با یهودیت در تقابل است.

دیدگاه پولس باعث سرعت گرفتن جدا شدن کسانی که عیسی را قبول کرده بودند از یهودیت شد. او معتقد بود که ایمان داشتن به مسیح تنها مسئله مهم در رستگاری برای یهود و جنتیل است. معمولاً از نوشته‌های او در عهد جدید (رساله‌های مذکور در بخش فوق) اینطور برداشت می‌شود که که جنتیلهایی (غیریهودیانی که) که عیسی را قبول می‌کنند احتیاجی به تبعیت از قوانین یهودی ندارند و نیازی به ختنه شدن و تبعیت از قوانین مواد غذایی (کوشر) ندارند. این البته یک برداشت از نوشته‌های اوست که آن را در تقابل با رعایت تورات می‌بینند.

اما دیدگاهی دیگر نیز در مورد نوشته‌های پولس وجود دارد. در مقابل گروهی که نوشته‌های پولس را در تقابل کامل با تورات (شریعت یهود) می‌دانند، گروه دیگر از نوشته‌های پولس اینطور برداشت می‌کنند که او در تقابل با «آداب و رسوم یهودی» (که در کتاب تلمود توسط روحانیون یهودی نوشته شده و یهودیان آن را به قداست تورات می‌دانند) نوشته‌است، نه تقابل با «تورات». این عده از مسیحیان معتقدند که نوشته‌های پولس دچار تفسیر اشتباه شده‌است، همان‌طور که در رسالهٔ دوم پطرس، پطرسِ حواری می‌نویسد:[۲۳] "در ضمن بدانید که مسیح به این دلیل صبر می‌کند تا ما فرصت داشته باشیم پیام نجات بخش او را به همهٔ مردم برسانیم. برادر عزیز ما پولس، با آن حکمتی که خداوند به او عطا کرده، در بسیاری از نامه‌های خود دربارهٔ همین مطلب سخن گفته‌است. درک برخی نوشته‌های او دشوار است و برخی که اطلاع کافی از کتاب آسمانی ندارند و وضع روحانی شان ناپایدار است، آن‌ها را به غلط تفسیر می‌کنند، همان کاری که با بخش‌های دیگر کتاب آسمانی نیز می‌کنند. امّا با این کار، نابودی خود را فراهم می‌سازند". با اشاره به این رسالهٔ پطرس، این دسته از مسیحیان معتقدند: پولس، مانند سایر حواریون عیسی مسیح پیروی از آداب و سنّت‌هایی که روحانیون یهود تعریف کرده بودند مخالف بود، مانند شستن دست‌ها به صورت نمادین پیش از غذا (همان‌طور که عیسی مسیح نیز با آن مخالفت کرد[۲۴][۲۵]) یا اینکه غیریهودیان (که ختنه نشده‌اند) نجس هستند و نباید با آنها سر یک سفره نشست. عیسی مسیح نیز با غیرمختونان و افرادی که روحانیون یهودی آنان را نجس می‌خواندند، هم سفره شده بود و با آنان به صحبت می‌پرداخت و آنان را نجس نمی‌دانست[۲۶][۲۷][۲۸] بلکه عیسی مسیح در انجیل گفت "رسالت من این است که گناهکاران را به سوی خدا بازگردانم، نه آنانی که عادل و مقدس هستند (خود را عادل و مقدس می‌دانند)".[۲۹] در نتیجه این دسته از مسیحیان معتقدند همان‌طور که عیسی مسیح در انجیل و سایر رسولان در رساله‌های خود، در قوانین تورات، فقط برخی را تغییر داده‌اند یا منسوخ کرده‌اند (مانند حکم طلاق[۳۰] یا به جا آوردن قربانی[۳۱] یا احکام نگاه کردن و چند حکم دیگر) پولس نیز همین موارد را تأکید کرده و برای مثال در مورد ختنهٔ مردان و نوزادان پسر، همانند رسولان دیگر مسیح، از جمله یعقوب، پطرس، برنابا و سایر رسولان همگی متفق‌القول بودند که رعایت آن (ختنه کردن مردان و نوزدان پسر) برای مسیحیان ضروری نیست.[۳۲] امّا در هیچ رساله ای از پولس نمی‌توان عبارتی یافت که مطابق آن خوردن گوشت‌های ناپاک از دید تورات، حلال شمرده شده باشند؛ بنابراین این دسته از مسیحیان گوشت‌های ناپاک اعلام شده در تورات هیچگاه نه توسط عیسی مسیح و نه توسط هیچ‌کدام از رسولان مسیح (شامل پولس) حلال دانسته نشده‌است.

پولس


چهارده بخش عهد جدید به پولس نسبت داده می‌شود. رسالهٔ رومیان، اول قرنتیان، دوم قرنتیان، گالاتیان (غلاطیان)، فیلیپیان، اول تسالونیکیان، افسسیان، کولوسیان، دوم تسالونیکیان و فیلمون به‌طور قطع نوشته او هستند. در مورد چهار بخش دیگر بیشتر محققان معتقدند نوشته او نیست که این قسمت‌ها عبارتند از: اول تیموتائوس، دوم تیموتائوس، تیتوس.

تنها قسمتی از عهد جدید، که از نظر نویسنده مورد اختلاف نیست، نوشته های پولس است؛ و چون او در زمانی بین 35 تا 40 میلادی تغییر کیش داده و در سال 64 میلادی به قتل رسیده است، پس زمان تقریبی نگارش این رساله ها مشخص می شود. ولی در مورد بقیه کتاب های عهد جدید این که چه کسی آنها را نوشته و همچنین در مورد تقدم و تاخر آنها بین دانشمندان اختلاف وجود دارد. و نیز از نظر زمانی نوشته های پولس را اولین کتابهای عهد جدید میدانند.[۲۰] [۲۱]

در مورد رسالهٔ عبرانیان، البته بر خلاف سایر رساله‌های پولس که همیشه نام خود را در رساله ذکر می‌کرد، هیچ اسمی از نگارنده نیست و این رساله با توجه به تفاوت‌های روش نگارشی ای که با رساله‌های پولس دارد، به اعتقاد بسیار از محققان و همچنین مسیحیان اولیه، این رساله توسط پولس نوشته نشده، بلکه توسط یک شخص دیگر، که خطاب به مسیحیان یهودی نژاد (عنوان رساله: به عبرانیان) می‌نویسد، برخلاف پولس که مسیحیت را بین بت پرستان و مشرکان تبلیغ می‌کرد. محققان احتمال می‌دهند که نگارندهٔ «رساله به عبرانیان» یکی از اشخاص زیر می‌تواند باشد:

  1. برنابا
  2. پرسکیلا (یکی از رسولانِ زن در قرن اول میلادی[۲۲])
  3. لوقا
  4. سیلاس