واژه خدا در ادبیات فارسی به معنای آفریدگار بکار رفتهاست. چنانکه سعدی در ابتدای گلستان میگوید: «منت خدای را عزّ و جل که طاعتش موجب قربت است و به شکر اندرش مزید نعمت» و فردوسی در ابتدای شاهنامه میگوید: «به نام خداوند جان و خرد، کزین برتر اندیشه بر نگذرد». کلمات دیگری نیز به معنای خدا بکار رفته مانند اهورا مزدا، یزدان، ایزد، الله، پروردگار، دادار، آفریدگار، کردگار، یگانه، رحمان و غیره؛ مثلاً کلمه یزدان بجای خدا بکار رفتهاست: «به نیروی یزدان بیابیم دست، بدان بدکنش مردم بتپرست
خدا در آیین زرتشت به نام اهورامزدا یاد میشود که از نظر لغوی به معنای خدای خردمند است و نظر غالب بر این است که زرتشت خدایان متعدد را رد میکرد و دعوت به یکتاپرستی میکرد.
آئین یهودیان نیز جزو قدیمیترین ادیان توحیدی محسوب میشود. در عهد عتیق خداوند با نامهایی از جمله «یهوه»، «ایل» و «الوهیم» خوانده شدهاست. در این کتاب خداوند با صفات کمالیه و توحیدی همچون واحد، قادر مطلق، عالم، هی، مهربان، آمرزنده، ازلی و ابدی معرفی شدهاست. در تورات به جنبه تعالی و برتری خدا، دست نیافتنی بودن او، و وصف ناپذیر بودن او اشاره شده است. مثلا در کتاب خروج، خدا به موسی می گوید نمی تواند اورا ببیند زیرا انسان نمی تواند اورا ببیند و زنده بماند (خروج۲۰:۲۳) یا در کتاب مزامیر از زبان داوود می گوید که هیچ خدایی میان خدایان مانند تو نیست و هیچ کاری هم مثل کار تو نیست (مزامیز ۸۶:۹). از سوی دیگر در کتاب یهودیان خداوند با صفاتی بشرگونه توصیف شدهاست و به او نسبتهای پشیمانی، ناراحتی، یادآوری، عدم علم، هم شکل بودن با انسان، داشتن اعمال و جوارح انسانی داده شدهاست.
تَثلیث یا سهگانهباوری (به انگلیسی: Trinity) یکی از اعتقادات بنیادینِ بخش اعظمی از مسیحیت است که بر اساس آن خدای یگانه در سه شخص خدای پدر، خدای پسر (که در عیسی مسیح تجسم پیدا کرد) و خدای روحالقدس میباشند. این سه، ذات یکسانی داشته ولی از هم متمایز میباشند.
در انجیل متی، اثری مسیحی از قرن یک میلادی که اولین کتاب عهد جدید میباشد، فرمول سهگانهباوری توسط عیسی اینگونه بکار گرفته شدهاست:
پس بروید و همهٔ قومها را شاگرد سازید و ایشان را به نام پدر، پسر و روحالقدس تعمید دهید. ۱۹:۲۸. صلیــب اصیل تریــن و مهم تر یــن نشــانه مســیحیت اســت✝صلیب نشان یا نماد اصلی دین مسیحی استصلیب ما را از قدرت شیطان آزاد میسازد (عبرانیان ۲:۱۴). شیطان در پی آن بود که در طول زندگی زمینی مسیح به هر طریقی او را از مسیر جلجتا منحرف سازد. شیطان کوشید تا با اغوا کردن، تهدید، زیرکی، وسوسه، و ترفندهای دیگر سلطه خود را بر بشریت از دست ندهد، و حتی بر مسیح نیز اقتدار یابد. اما تلاش او برای ممانعت از مسیح در رفتن بهسوی صلیب بیثمر ماند. عیسای مسیح در صلیب پیروزی را بهدست آورد و بهطور کامل نیروهای جهنم را در هم شکست. مسیح این پیروزی را برای ما کسب نمود و وقتی ما با ایمان در مرگ و قیام او شریک میشویم این پیروزی را در زمان نیاز به ما عطا میکند.شاهدان یهوه تفاوت خود را با دیگر شاخههای مسیحیت در موارد زیر میدانند:به تثلیث عقیده ندارند.کسی که میخواهد شاهد یهوه شود و تعمید یابد. باید برتری پدر یعنی یهوه را و مقام و اختیار پسر یعنی عیسی را تشخیص دهد.به روح فنا ناپذیر اعتقاد ندارند.معتقد به رستاخیز به معنی بازگشت مردگان به زمینی که به بهشت تبدیل خواهد شد هستند.اعتقادی به سرنوشت محتوم ندارند.معتقدند که طبقه روحانی ندارند اما در شاهدان یهوه افرادی به نام پیران مسیحی ( یا پیران جماعت) هستند که همان وظایف مراقبت معنوی و آموزش کتاب مقدسی و وعظ را انجام دهند،این وظایف در سایر گروه های مسیحی نیز توسط افرادی با نامهای دیگر مانند شماس و کشیش و اسقف انجام می شود. شاهدان یهوه این قشر از خادمین را نه کشیش بلکه پیر جماعت با پیر مسیحی می نامند.[۱۴]از بکار بردن مجسمه، صلیب و مانند آن دوری میکنند. (این سازهها را بت میدانند)[۱۵]معتقد به پایان قریبالوقوع دنیای کنونی هستند.
پس بروید و همهٔ قومها را شاگرد سازید و ایشان را به نام پدر، پسر و روحالقدس تعمید دهید. ۱۹:۲۸
. صلیــب اصیل تریــن و مهم تر یــن نشــانه مســیحیت اســت
✝
صلیب نشان یا نماد اصلی دین مسیحی است
شاهدان یهوه تفاوت خود را با دیگر شاخههای مسیحیت در موارد زیر میدانند:
اسامی خدا که به صراحت در قرآن آمده به ترتیب حروف الفبا عبارتند از:
خدا در نظر شیعه، یگانه و سرمنشأ همه کمالات و علت هستیبخش همه موجودات است و ذاتی ازلی و ابدی دارد. هیچ موجودی شبیه او نیست. ذات او عین صفاتش است. واقعیتی بسیط و بیماهیت است. نه در دنیا و نه در آخرت قابل دیده شدن نیست و دارای علم و قدرت مطلق است، در همه جا حضور و ارتباطی تام با مخلوقاتش دارد. وجود خدا و برخی صفاتش با حس و عقل و فطرت اثباتپذیر است؛ ولی کُنه ذات نامحدودش با حس و عقل محدود قابل ادراک نیست.
واژه «خدا» یا «خدای» از فارسی میانه xwaday به معنی «ارباب» و «پروردگار» و آن نیز برگرفته از واژه اوستایی xᵛaδāta- به معنی «قائم به خود» یا «آفریدهٔ خود» است. [۱].
کلمه xwaday در فارسی میانه به معنای «مولی» در عربی است و بر پادشاهان و بزرگان اطلاق میشود، اما در فارسی دَری به «خدا(ی)» تبدیل شده و در ترجمه «الله» عربی به کار رفته است. [۲]
در برخی فرهنگهای لغت، واژه خدا را مخفف «خودآ» دانستهاند. [۳] مُعین این وجه اشتقاق را عامیانه میخواند
خدا به معنی مالک و صاحب، قدرتی برتر و بدون ماهیتِ قابل تعریف، بر مبنای مفهوممحوری بسیاری از ادیان به ویژه ادیان ابراهیمی میباشد.[۱] در این ادیان، خدا به عنوان آفریننده و آغازگر جهان هستی عنوان شدهاست
در دینهای دوگانهانگار همچون آیین زرتشت، قدرت برتر به دو نوع یکی سرچشمه خوبیها و دیگری خاستگاه بدیها تقسیم میشود، هرچند نام خدا برای قدرتی که سرچشمهٔ خوبیها پنداشته میشود، بهکار میرود.
افرادی را که به وجود خدا اعتقاد دارند ولی به ادیان و دخالت خدا در جهان باور ندارند دئیست میگویند. به کسانی که به آفریننده و موجودی برتر باور ندارند خداناباور (آتئیست) گفته میشود. به افرادی که وجود خدا را اثبات شدنی یا رد شدنی نمیدانند، ندانمگرا (آگنوستیک) گفته میشود. بهکسانی که وجود نداشتن یا داشتن خدا را مهم نمیدانند، آپاتئیست (Apatheist) گفته میشود. بهکسانی که به خدای شخصوار اعتقادی نداشته و طبیعت را جزئی از خدا میدانند، پانتئیست گفته میشود.
خدا آفریدگار جهان و کاملترین وجود، مفهوم محوری اغلب ادیان به ویژه ادیان ابراهیمی است. مفاهیم و تعاریف گوناگونی از خدا در ادیان و مذاهب و ذهن اشخاص وجود دارد.