بر حذر باشید که مبادا نادان ها دنیا را در سیطره قدرت خویش بگیرند و
زرتشت
کسانی در زندگی سرافراز و آسوده خواهند زیست که در زندگی به ندای وجدان درونی خویش گوش فرا دهند و آن را ارج نهند . زیرا وجدان درونی همه انسانها آنها را به سوی کردار نیک رهنمایی میکند .زرتشت
این موضوع ارجاسپ را عصبانی میکند. او نامهای تهدید آمیز به گشتاسپ مینویسد و میگوید در صورتی که به دین کهن بازنگردد، به ایران حمله خواهد کرد. گرشاسپ زرتشت و بزرگان را گرد میآورد و مشورت میخواهد؛ آنان به او توصیه میکنند که تسلیم نشود. سپس جنگهای بزرگی درمیگیرد و پادشاه پسر خود، اسفندیار، را به فرماندهی سپاه منصوب میکند. پیروزی نهایی با ایران است و در پایان داستان، پادشاهان جهان از گشتاسپ تقاضا میکنند نسخهای از زند-اوستا را برایشان ارسال کند
در شاهنامه بهطور کلی تصویر مثبتی از زرتشت مجسم شدهاست.
در بخش مربوط به زرتشت در شاهنامه، پس از اینکه گشتاسپ دین زرتشت را میپذیرد، ایران به آرمانشهری تبدیل میشود که همه مردم آن در صلح و آرامشند.[۱۳۹] اگرچه زرتشت به عنوان یک پیامبر یکتاپرست ظاهر میشود، اما نبردهای سپاه ایران و سپاه توران در داستان شاهنامه، همان دوگانه سپاه روشنایی و سپاه تاریکی را یادآوری میکند.[۱۴۰] چون گشتاسپ دین مزدایی را میپذیرد، آتشکدههای بسیار برپا میکند. سپس زرتشت به عنوان مدافع استقلال ایران به تصویر کشیده میشود و پادشاه را از پرداخت خراج به ارجاسپ تورانی بازمیدارد:[۱۴۱]